۱۳۹۴ بهمن ۱۱, یکشنبه

محمد قرایی:‌ مقاومت پرشکوه سه نسل مجاهدین در مقابل ارتجاع و استعمار!



تظاهرات بزرگ، شکوهمند و پیروز مقاومت علیه روحانی، رئیس جمهور اعدام، در میدان تاریخی شیر پاریس زوایای پیدا و پنهان زیادی داشت. روز 28 ژانویه 2016 میدان دانفرروشرو و خیابان‌های مرکزی پاریس زیر پای یاران خستگی‌ناپذیر مقاومت و مجاهدین به لرزه درآمد. حامیان مقاومت و ایرانیان آزادیخواه ازاقصاء نقاط جهان گرد هم آمدند تا علیه تجارت خون دستگاه غارتگر مماشات و ارتجاع فریاد بزنند. به نظرمیرسید که ارتجاع و استعمار دگرباره، پس از جام زهر اتمی، در کار بند و بستی دگرند!

هادی مظفری:‌ پز سیاسی به صرف یک سیلی جانانه


میدان تاریخی «دانفر روشرو» در پاریس، پنجشنبه بیست و هشتم ژانویه یک روز تاریخی دیگر را پشت سر گذاشت. مقاومت ایران همراه با حامیان بین المللی اش با حضور چشمگیر خود در این میدان و خیابانهای منتهی به آن با برافراشتن پرچمهای شیر و خورشید نشانِ ایران و پلاکاردهای «نه» به روحانی و «نه» به اعدام و فریادهای اعتراض خویش، صحنه های پر شکوهی از مقاومت و ایستادگی را رقم زدند که انعکاس و بازتاب گسترده ای در سطح جهانی، در پی داشت.
آری! این تصویری از مقاومت خستگی ناپذیر ایران بود که به نمایندگی از ملتِ در رنج و تحت ظلم و ستم ولایت فقیه، از پاریس به سراسر جهان مخابره گردید. پیام مثل همیشه روشن و واضح بود: تجارت نفت با خون، ممنوع.
این اولین بار نیست که مقاومت ایران در مقابل این تجارت ناعادلانه و غیر منصفانه ایستاده و صدای مظلومیت مردم ایران را به گوش جهانیان رسانده است. متاسفانه آخرین بار هم نخواهد بود.


پوریا دلیران:‌فساد در فوتبال؛ بازی برد-برد ولایت فقیه و دولت هایش



کمیسیون اصل نود مجلس ارتجاع در گزارشی به فساد فوتبال در ایران تحت حاکمیت آخوندها و نقش کارگزاران رژیم در این فساد اعتراف کرده و گفته است که وجود فساد در بخش‌های زیادی از فوتبال "غیر قابل انکار" است.
از جمله تبانی، رشوه‌خواری، جعل اسناد، دوپینگ، شرط‌بندی غیرمجاز، جعل و استفاده از سند مجعول، تصدیق نامه‌های خلاف واقع، فرار مالیاتی، رواج خرافه‌گرایی از جمله سحر و جادو، تحصیل مال از طریق نامشروع، نقض آشکار قوانین و مقررات و قراردادهای غیرواقعی، مصرف الکل و مواد مخدر و روابط نامشروع.
در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس ارتجاع آمده است این کمیسیون با برگزاری بیش از ۱۰۰ جلسه با مراجع امنیتی، نظارتی، انتظامی، وزارتخانه‌های مرتبط، رسانه‌ها، مدیران فدراسیون فوتبال، مدیران عامل برخی از باشگاه‌ها، کارشناسان، مربیان، بازیکنان و داوران٬ مکاتبات مکرر با نهادهای مربوطه، گفت‌وگو با چهره‌های مختلف و شنیدن سخنان مطلعان به این نتیجه رسیده که فساد در فوتبال وجود دارد.


دولت آخوند روحانی، درآیینه لایحه بودجه 95 ! (یزدان حاج حمزه)



قوه مجریه رژیم ولایت فقیه، درشیوه تأمین منابع بودجه سالانه خود واولویت بندی وشیوه مصرف این منابع ، به صورتی مادی وملموس نشان می دهد که این اهرم سنگین وتعیین کننده مالی را می خواهد به خدمت چه هدفی بگیرد ؟ تنظیم وترمیم اقتصاد کشوریا بی توجهی به اقتصاد و رویارویی با خطرات امنیتی که این رژیم را تهدید می کند .اولین شاخص اقتصادی چیدن بودجه ،آنستکه نقطه عزیمت بودجه بندی ترمیم و بهبود اقتصاد کشورباشد وبراین مبنی مصارف ومنابع بودجه اولویت بندی ومیزان بودجه آنها تعیین شود ( بودجه به اصطلاح «بهینه » چیده شود) . درغیراین صورت بودجه غیراقتصادی وامنیتی چیده شده است . ضمن اشاره به اینکه بودجه بندی ودرماوراء آن مدیریت اقتصادی قوه مجریه رژیم ولایت فقیه ، خواه ناخواه ،با مدیریت سیاسی این رژیم همطراز وهماهنگ شده وبه مسیرغیراقتصادی وامنیتی منحرف شده است به بررسی تداوم این واقعیت درلایحه بودجه 95 دولت آخوند روحانی می پردازیم وپس ازتصویب منابع ومصارف بودجه سال 95 درمجلس رژیم ، به بررسی عوارض اقتصادی این بودجه بندی که همزمان با اجرای اولین سال ششمین برنامه پنجساله و انجام نمایش انتخاباتی خبرگان ومجلس رژیم صورت می گیرد،می پردازیم :

اعدام در تهران، لبخند در رم (اسماعیل محدث)


روزنامه نگار خبره با عشوه از مدیرکل اِنی، شرکت نفت ایتالیا و از نزدیکترین شرکتها به رژیم آخوندی، در مورد بازگشت پیرزمندانۀ ایران به بازار جهانی،که به رغم خبرنگار باعث اصلی نزول قیمت نفت شده است، سؤال می کند. مدیرکل برای مدتی هاج و واج مانده، به خبرنگار زل می زند. باورش نمی شود یک خبرنگار باسابقه این چنین سؤالی بکند. کمی این پا و اون پا کرده و شمرده شمرده به خبرنگار می فهماند که بهتر است زیاد هول نزند: "ایران می تواند طی دو تا سه سال آینده صادرات نفت را 500/600 هزار بشکه در روز افزایش بدهد، اما برای انجام این کار به 100/150 میلیارد سرمایۀ خارجی نیاز دارد. با قیمت کنونی نفت بعید می رسد کسی حاضر به سرمایه گذاری این مبلغ می باشد". خبرنگار "خبره" که نتواسته بود فریفتگی اش نسبت به روحانی را بروز ندهد، سرخورده به طرح سؤالات بعدی پرداخت. 

تظاهرات 8 بهمن 94 روز نبرد پیروزمند آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران




8بهمن 94 ایرانیان و حامیان مقاومت تظاهرات عظیم و شکوهمندی را با شعار محوری " نه به روجانی" رئیس جمهور اعدام در ایران برگزار کردند و بمدت 6 ساعت در میادین و خیابانهای پاریس سرفصل جدیدی از تاریخ مقاومت ایران را رقم زدند.
جهان شرایط چند گانگی وپر التهابی را از سر می گذراند. منطفه ما هم دچار جنگهای قومی و کشتارهای روزمره از طرف بنیادگرایان و آشفتگی سیاسی- اقتصادی است . دموکراسی وارداتی در منطقه بویژه عراق و لیبی تجربه بزرگی را در اختیار مخالفان این نوع دموکراسی و مخالفان بنیادگرایان گذاشته است. 


۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

موج محکومیت سفر آخوندروحانی از سوی زندانیان سیاسی


اعتراضات به حق جوامع ایرانی، اشرف نشانان، مجامع بین المللی، شخصیت ها و سازمان های حقوق بشری در داخل و خارج از کشور به سفرآخوند روحانی، رئیس جمهوراعدام، اکنون به به حدی رسیده است که رسانه های حکومتی ضمن سکوتی قابل تامل، تلاش می کنند تا بحران عدم مشروعیت برای دیکتاتوری ولی فقیه و انزجار افکار عمومی و حامیان حقوق بشر از پذیرش نماینده دیکتاتوری ولی فقیه در کشور مهد آزادی و دمکراسی را تنها در زرورق «قراردادهای تجاری» و بده بدستان های اقتصادی بسته بندی و در ویترین «رسانه ای» قرار دهند.
در رابطه با ابعاد اعتراض علیه پذیرش نماینده دیکتاتوری حاکم بر میهنمان که اکنون حتی به داخل زندان ها و سیاهچال های قرون وسطایی رژیم آخوندی نیز رسیده است، ارژنگ داودی قدیمی ترین زندانی سیاسی طی نامه ای خطاب به افکار عمومی فرانسه از جمله نوشته است: « آزادیخواهان فرانسوی:
قویا بر این باورم که پذیرایی رسمی دولت فرانسه از یکی از مخوف ترین سرکردگان اصلی این رژیم بربرمنش که از ابتدای امر در تمام جنایات سازمان یافته باند حاکم به طور مستقیم و به طرزی موثر نقش آفرینی کم نظیری داشته با تمام اصول و آرمانهای والای ملت بزرگ فرانسه منافات تام دارد. در این رابطه چه دلیلی مستحکم تر از اینکه در ۲۸ ماه گذشته یعنی در طول دوران به اصطلاح ریاست جمهوری وی بیش از ۲۰۰۰ زندانی اعدام گردیده و بعضی از زندانیان سیاسی نیز به طرقی کاملا مشکوک در سنین ۵۰ سالگی جان باخته اند».
به موازات موج اعتراضات بحق علیه حضور آخوند جنایتکار روحانی در ایتالیا و فرانسه سه تن از زندانیان سیاسی، علی معزی، امیر امیر قلی و سعید شیرزاد در زندان های گوهر دست و اوین طی نامه ای خطاب به مردم و حامیان حقوق بشر در این کشور از جمله تاکید کرده اند: «در ایران ما بسیاری از زندانیان سیاسی از قبیل فعالان حقوق‌بشری، مدافعان حقوق زنان و کودکان، معلمان، فعالان کارگری، نویسندگان، هنرمندان، وکلا و سایر مجاهدان و مبارزان و دیگر اندیشان و دیگر مذهبیان سالهاست که در حبس اند؛ و عده‌یی از آنها به بیماریهای متعدد در کنج زندانهایی با تراکم چند برابر ظرفیت، بدون درمان رها شده‌اند.
بسیاری از زندانیان سیاسی نیز با حبس های سنگین به‌صورت پراکنده در زندانهای نقاط بد آب و هوا به‌صورت تبعید در زندان به‌سر می‌برند. بسیاری از محکومین دیگر نیز با وثیقه‌های سنگین در انتظار اجرای حکم اند». (سایت مجاهدین خلق 7 دیماه 1394)

همچنین در اقدامی دیگر زندانیان سیاسی در زندان مخوف گوهر دشت در نامه ای خطاب به پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک های جهان تاکید کرده اند: «قطعا نیازی به توضیح نیست که افرادی چون» حسن روحانی «خود سال ها در مشاغل امنیتی، تفتیش و نهایتا» دبیر شورای عالی امنیت «سالها در همه این فجایع دخالت داشته... به عنوان نمونه فرزند یکی از نگارندگان همین نامه همین الان به اتهام کمک کردن به یکی از نوکیشان مسیحی یعنی» سعید عابدینی که خانواده اش امکان آن را نداشت (در ایران نبودند) دستگیر و هم اکنون در زندان و زیر بازجویی است... آری... با چنین اوصافی... آیا چنین شخصی (روحانی) شایستگی و لیاقت آن را دارد که شما درخواست ملاقات او را بپذیرید».

خروش ایرانیان علیه حضور آخوند روحانی در پاریس



در پی فراخوان مقاومت ایران، ایرانیان آزاده، یاران و اعضاء خانواده بزرگ مقاومت، شخصیت ها، سازمان ها و وجدان های بیدار بشری در اقدامی مشترک علیه حضور نماینده دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان در پاریس دست به تظاهرات بزرگ و پرشکوهی زدند.
فریاد و خروش هزاران ایرانی که خود را به نمایندگی از آحاد مختلف مردم ایران و نیز با هر نوع قوم و مرام و عقیده ای شتابان به فرانسه رسانده بودند، در یک جمله خلاص می گردید و آن «نه به نقض حقوق بشر در ایران و نه به آخوند روحانی».
جهانیان و بویژه افکار عمومی در کشور «مهد آزادی و دمکراسی» دیدند و شنیدند که درصورت وجود و امکان ابراز عقیده آزاد، چگونه مردم ایران به خیابانها خواهند ریخت و بساط ظلم و ستم حاکم بر میهنان را نه تنها افشاء، بلکه به یاری مجاهدین خلق و مقاومت ایران آن را از صحنه گیتی حذف خواهند کرد.
پیش از پذیرش آخوند روحانی، این «رئیس جمهور اعدام»، خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران در پیامی خطاب به طرف های مماشات گر از جمله گفته بود»: روحانی به عنوان یک ملا، مدافع تئوکراسی است و به وفاداری به ولایت فقیه سوگند خورده است. او در 37 سال گذشته یکی از بالاترین مسئولان فاشیسم دینی حاکم بر ایران بوده و در همه جنایتهای آن دست داشته و به واسطه جنایت علیه بشریت باید در مقابل عدالت قرار گیرد».
به یقین جوهر و مضمون اصلی حرکت اعتراضی بزرگ ایرانیان در پاریس همان مضمون اصلی این سخنان است، یعنی «نقض شدید حقوق بشر» و اعمال »جنایت علیه بشریت » در ایران. سخنی برآمده از واقعیت ها و داده ها در دیکتاتوری ولی فقیه با اعدام 120 هزار زندانی سیاسی و عقیدتی و زندانهایی مملو از دگراندیشان و آزادگان.

همچنین باید اذعان نمود که سفر آخوند روحانی و استقبال سرد از وی در فرانسه که هردو باند حاکم برای آن محساباتی استراتژیک کرده بودند، خود بهترین گواه بر حقانیت خواسته های بحق مردم ایران برای رسیدن به دمکراسی و حقوق بشر بوده و نشان از آن دارد که فریاد ایرانیان و نه بزرگ آنها به «پادشاه اعدام» تاثیرات عمیق خود را در دنیای دیپلماتیک برجا گذاشته است.
عدم حضور رئیس جمهور فرانسه از استقبال نماینده ولی فقیه در فرودگاه پاریس و اعزام وزیر امور خارجه این کشوربرای این امر، خود بهترین بینه براین ادعا است و گویای این واقعیت است که رژیم هنوز فرسنگ های نوری برای راه یافتن به جامعه بین الملل فاصله دارد.
به موازات آن نیز، در حالیکه هواپیمای نماینده خامنه ای هنوز در فرودگاه پاریس به زمین ننشسته بود، دولت این کشور در فراخوانی آشکاربه جامعه جهانی، خواستار اعمال تحریم های جدید علیه رژیم آخوندی بخاطر برنامه های موشکی آن گردید.
اما در رابطه با خروش بزرگ ایرانیان در فرانسه علیه حضور آخوند روحانی، تلویزیون کانال 1 فرانسه در گزارش خود روح حاکم بر تظاهرات ایرانیان را اینگونه به تصویر کشیده است: «همزمان با سفر روحانی، تظاهر کنندگان نقض حقوق بشر و احکام اعدام را که در ایران اجراء میشود افشا کردند. تنها در سال 2014، بیش از 700 نفر توسط رژیم تهران اعدام شده اند...دیدار روحانی برای مخالفان رژیم ایران شوک آور است. آنها به خیابان های پاریس آمدند تا نقض حقوق بشر در ایران ا افشاء کنند.
افشین علوی می گوید: بیش از 2200 نفر طی دو سال و نیم حکومت روحانی در ایران اعدام شده اند. این از 25 سال پیش یک رکورد است».

بازتاب بین المللی تظاهرات نه به روحانی در پاریس


تظاهرات و راهپیمایی بزرگ نه به روحانی و رژیم ولایت فقیه در پاریس، در صحنه سیاسی و در رادیو تلویزیونها و مطبوعات فرانسه و هم چنینن در منطقه و کشورهای عربی و سایر نقاط جهان بازتابهای وسیعی داشت.
خبرگزاری فرانسه درگزارش خود از این تظاهرات گفت: تظاهرکنندگان روز پنجشنبه دیدار حسن روحانی از فرانسه را محکوم کردند. آنان در سرتاسر شهر، با تکان دادن پرچم های ایران به راهپیمایی 4 کیلومتری به سمت میدان انولید راهپیمایی کردند.
سخنرانان این تظاهرات یکی بعد از دیگری سابقه حقوق بشر روحانی و هم‌چنین حمایت رژیم ایران از بشار اسد را محکوم کردند. ژوزه بووه،درسخنرانی خود برای جمعیت گفت: ”حقوق بشر باید جلوتر از منافع تجاری قرار داده شود"

خبرگزاری فرانسه نوشت: مریم رجوی, رئیس جمهور شورای ملی مقاومت ایران در افشای ادعای میانه روی ازسوی روحانی گفت: ”روحانی به عنوان یک مقام ارشد برای 37 سال در دیکتاتوری مذهبی در ایران, در تمام جنایت این رژیم دخیل بوده و باید بخاطر جنایت علیه بشریت به دست عدالت سپرده شود».
خبرگزاری رویتر تصاویری از تظاهرات بزرگ مقاومت ایران در پاریس در اعتراض به سفر آخوند روحانی مخابره کرد و گفت: تظاهر کنندگان به موج اعدامها در ایران اعتراض کردند.
خبرگزاری آسو شیتدپرس نیز، تصاویری ازصحنه های تظاهرات علیه روحانی همزمان با حضور وی در پاریس را مخابره کرد.

تلویزیونهای فرانسه، ازجمله، کانال 1، ال ث ای، فرانس 24، کانال 3 فرانسه، بی اف ام تی وی، مرکز تلویزیونها ی ملی فرانسه، ای تله، گزارشهایی منتشر کردند و برخی از این تلویزیونها درچندین بخش خبری خود از تظاهرات اعتراضی ایرانیان گزارش دادند.

تلویزیون کانال 1 فرانسه در گزارش خود گفت: همزمان با سفر روحانی، تظاهر کنندگان نقض حقوق بشر و احکام اعدام را که در ایران اجراء میشود افشا کردند. تنها در سال 2014، بیش از 700 نفر توسط رژیم تهران اعدام شده اند.
تلویزیون فرانس 24 درچند برنامه خبری خود این تظاهرات را منعکس کرد و ازجمله گفت: دیدار روحانی برای مخالفان رژیم ایران شوک آور است. آنها به خیابان های پاریس آمدند تا نقض حقوق بشر در ایران ا افشاء کنند.
افشین علوی می گوید: بیش از 2200 نفر طی دو سال و نیم حکومت روحانی در ایران اعدام شده اند. این از 25 سال پیش یک رکورد است.

تلویزیونهای ال ث ای و ای تله و بی اف ام، از صحنه تظاهرات و راهپیمایی گزارشهای مستقیم پخش کردند.
رادیو های سراسری فرانسه، ازجمله فرانس انفو و رادیو ار ت ال، نیز اخبار این تظاهرات را به اطلاع شنوندگان فرانسوی و بین المللی خود و با شرکت کنندگان در تظاهرات مصاحبه کردند.

شبکه جهانی سی ان ان، تلویزیون سی ان اس نیوز، تلویزیون یورو نیوز در اتحادیه اروپا، کانالهای تلویزیونی خبرگزاریهای رویتر و آسوشیتد پرس و خبرگزاری فرانسه به مخابر تصاویر این تظاهرات پرداختند.
تلویزیون سی.ان.ان گفت: در حالی که روحانی مشغول ملاقات با همتای فرانسوی خود بود، در محل دیگری در پاریس تظاهرات اعتراضی علیه کارنامه حقوق‌بشر رژیم ایران برگزار شد.

هم چنین شبکه های اصلی تلویزیونی جهان عرب، از جمله، الجزیره و الجزیره مباشر، العربیه، العربیه الحدث، اسکای نیوز عربی، تلویزیون رافدین، تلویزیون مقاومت سوریه اورینت نیوز، تلویزیون اون تی ویِ مصر، تلویزیون الغد العربی درامارات، تلویزیون المستقبل در لبنان، الغَدِْ اردن و المَجْدْ عربستان و تلویزیون التغییر شماری از این تلویزیونها هستند که گزارشهای آنها به دست ما رسیده است....

تلویزیون الجزیره درگزاش خود گفت: هزاران نفر در پاریس با برپایی تظاهراتی، به سفر حسن روحانی به فرانسه اعتراض کردند. تظاهر کنندگان با بلند کردن پلاکاردهایی به زبانهای فارسی و فرانسوی این سفر را محکوم کردند و از دولت فرانسه خواستار احترام گذاشتن به تعهداتش در زمینه حقوق‌بشر شدند. تظاهر کنندگان اعلام کردند رژیم ایران مرکز صدور تروریسم در جهان است. برخی از آنها خود را به چوبه‌های دار بسته بودند که اشاره‌یی به احکام اعدام است که در ایران اجرا می‌شود.

شماری از تلویزیونهای عربی، از جمله العربیه صحنه های تظاهرات و مصاحبه با تظاهرکنندگان را به طور مستقیم از پاریس گزارش می کردند ویاگزارشهای خبری آن را در اخبار ساعت به ساعت خود نقل کردند.
العربیه الحدث در گزارش مستقیم خود از تظاهرات نه به روحانی در پاریس گفت: بیانیه صادر شده از این تظاهرات به کاخ الیزه و به رئیس جمهور فرانسه آقای فرانسوآ اولاند رسیده است آنها با محکوم کردن این دیدار خواستار گشودن پرونده های حقوق بشر و پرونده اعدامهایی هستند که در دوران حسن روحانی افزایش یافته است.
همه این پرونده ها و همه این فراخوانها از سوی شخصیت های مختلف شرکت کننده در این تظاهرات مطرح شد .
از جمله آقای سید احمد غزالی نخست وزیر پیشین الجزایر، خانم رامایاد وزیر حقوق بشر پیشین فرانسه و شخصیت های بسیار مهمی که در این تظاهرات شرکت کردند و در پیشاپیش آن در خیابانهای پاریس حضور داشتند.
‌العربیه الحدث:‌۹۴۱۱۰۸

تلویزن العربیه در گزارش دیگری از تظاهرات ایرانیان در پاریس گفت:‌روحانی در حالی در الیزه با رئیس جمهور فرانسه دیدار کرد که تظاهرکنندگان این اقدام را شرم آور توصیف کردند: تظاهرکنندگان از فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه خواستار گشودن موضوع حقوق بشر با روحانی شدند.
تظاهرکنندگان در سخنرانی های خود از سرکوبی که مردم ایران در آن به سر می برند سخن گفتند. به ویژه از اعدامها که در دوران روحانی صورت گرفته است. تظاهرکنندگان گفتند این ننگ آور است که فرانسه از او استقبال می کند.
در این میان سخنران این تظاهرات میشل کیلو از اپوزیسیون سوریه حضور داشت که رژیم ایران را یک رژیم جنایتکار توصیف کرد که هزاران سوری را به قتل رسانده است.
العربیه:‌۹۴۱۱۰۸

استقبال از روحاني باعث گسترش سرکوب در ایران و جنگ افروزي بيشتر در منطقه مي گردد



مريم رجوي در ارتباط با سفر روحاني رييس جمهور رژيم آخوندي به ايتاليا و فرانسه گفت: روحاني به عنوان یک ملا،  مدافع تئوکراسی است و به وفاداری به ولایت فقیه سوگند خورده است.  او در 37 سال گذشته يكي از بالاترين مسئولان فاشيسم ديني حاكم بر ايران بوده و در همه جنايتهای آن دست داشته و به واسطه جنايت عليه بشريت بايد در مقابل عدالت قرار گيرد.
 مدره نمايي او يك دروغ بزرگ صرفاً براي جلب كمكهاي غرب و در راستاي رسالت او براي نجات رژيم بحران زده ملايان است كه اكثريت قاطع مردم ايران خواستار سرنگوني آن هستند.  علي رغم اين او مشخصاً نه مي خواهد و نه مي تواند از موج سرسام آور اعدامها در ايران و قتل عام بشار اسد در سوريه در عمل و حتي در حرف فاصله بگيرد. بي دليل نيست كه او از هر دوي اينها به طور علنی و به صراحت حمايت كرده است.
اين واقعيت را در كارنامه رياست جمهوري او با حدود 2200 اعدام تاكنون (بالاترين در 25 سال گذشته), حمايت تمام عيار از ديكتاتوري اسد و قتل عام مردم سوريه، حملات موشكي عليه ساكنان كمپ ليبرتي,  دستور رسمي براي گسترش موشكهاي بالستيك سپاه پاسداران يعني تكثير سلاحهاي كشتارهاي جمعي مي توان ديد.
تحت دولت او سرکوب و کشتار مسلمانان سنی و مسیحیان شدت یافته و به‌رغم وعده‌هایش وضعيت اقتصاد ایران هم بحرانی‌تر شده است زیرا او متعهد به تأمین مخارج جنگ پاسداران و شبه‌نظامیان در سوریه و یمن و عراق است.
كارنامه او به خوبي نشان مي دهد توهم «مدراسيون» و «اعتدال» در اين رژيم تا چه اندازه بي پايه و مضحك است.
مریمرجوي تأكيد كرد فرش قرمز پهن كردن توسط دولتهاي اروپايي براي روحاني, خوش آمد گويي به پدرخوانده تروريسم و بنيادگرايي است و صرفاً باعث تقويت تماميت رژيم و هارترين باندهاي آن و عليه حقوق بشر در ايران ميشود.  استقبال از روحاني تنها اين رژيم را در شكنجه و اعدام مردم ايران و جنگ افروزي بيشتر در منطقه به ويژه در سوريه و صدور افراطي گري اسلامي و تروريسم تشجيع خواهد نمود.
رابطه با رژيم ايران بايد به توقف اعدام و بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران مشروط شود. اين خواست مردم ايران و لازمه صلح و مبارزه با تروريسم در منطقه و جهان است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۸ بهمن ۱۳۹۴ (۲۸ژانویه ۲۰۱۶)

۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

تلویزیون فرانسه۲۴: ایران هم‌چنان یکی از اصلی‌ترین اعدام کنندگان در جهان است


تلویزیون فرانس 24:
... بر اساس یک نظرسنجی، به‌طور کلی از هر 10 فرانسوی، 9نفر فکر نمی‌کنند که رژیم ایران به ابتدایی‌ترین اصول حقوق‌بشر احترام می‌گذارد. در یک نظرسنجی که اخیراً به‌عمل آمده، 89 درصد گفتند که رژیم ایران یک رژیم دموکراتیک نیست، 88 درصد گفتند که فکر نمی‌کنند این کشور به اقلیتهای مذهبی اجازه می‌دهد تا آیین مذهبی خود را انجام دهند...

سؤال شد که آیا اولاند باید در ملاقات با روحانی، موضوع حقوق‌بشر را مطرح کند؟ 83 درصد گفتند مطلقاً باید مطرح کند، 16 درصد گفتند نه، و 1 درصد گفتند نمی‌دانیم.
آنچه که جالب است این‌که در موضوع حقوق‌بشر، ... رژیم ایران هم‌چنان یکی از اصلی‌ترین اعدام کنندگان در جهان است.

عفو بین‌الملل در جدیدترین گزارش خود گفته است تنها در 7ماه اول 2015، تقریباً 700نفر در ایران اعدام شدند که اغلب آنها از طریق حلق‌آویز بوده است. این یعنی تقریباً 3نفر در روز، رژیم ایران همچنین یکی از اصلی‌ترین اعدام کنندگان نوجوانان است، یعنی آنهایی که زیر 18سال سن دارند. حدود 160 نوجوان در ایران در صف ایران هستند و در عذابند.

امروز در پاریس اعتراضات تکان‌دهنده‌ای در جریان است. در یکی از آنها، یک زن فعال حقوق‌بشری... در نزدیکی برج ایفل در پاریس، به‌صورت سمبلیک خود را حلق‌آویز کرده است... تا نسبت به مجازات اعدام و نقض حقوق‌بشر در ایران، به روحانی اعتراض کند. آنها می‌خواهند این پیام را برسانند که روحانی احساس کند این‌جا در فرانسه، در کشور خودش است. اعضای شورای ملی مقاومت ایران نیز امروز در این‌جا گرد آمده‌اند.
پیام اصلی امروز آنها، آنطور که می‌توانید بر روی پلاکاردهای آنها ببینید، علیه اعدامهایی است که در ایران صورت می‌گیرد، علیه نقض آزادی مطبوعات و وجود زندانیان سیاسی است.

میدل ایست آنلاین: این تظاهرات بزرگ ۸۰۰شخصیت را به‌دعوت شورای ملی مقاومت گرد آورد

 
میدل ایست آنلاین 8بهمن در مورد تظاهرات بزرگ ایرانیان از جمله نوشت: تظاهرات گسترده در محکومیت دیدار روحانی، پاریس را در برمی‌گیرد و وی را به دست داشتن در تمامی موارد نقض حقوق‌بشر و جنایتهای رژیم ایران متهم می‌کنند.
مریم رجوی رئیس شورای ملی مقاومت ایران گفت: روحانی به‌عنوان یک مقام بالای دیکتاتوری دینی در طی 37سال گذشته در ایران، در تمامی جنایتهای این رژیم دست دارد.
وی از دو هزار اعدام در ایران از زمان ریاست‌جمهوری روحانی در سال 2013 صحبت کرد و معرفی نمودن وی به‌عنوان مدره و معتدل را محکوم نمود و گفت: این یک نیرنگ بزرگ است که هدف آن جذب کمکهای غرب به تهران می‌باشد. ژوزه بوویه نماینده پارلمان اروپا و مدافع محیط زیست فرانسه گفت: چگونه می‌توان فرش قرمز برای دستیابی به قرارداد و بازار جلوی پای کسی که اعدام در رأس اقدامات سیاسی وی قرار دارد پهن نمود؟ به نظر من این اقدام مطلقاً غیرقابل قبول است.
60پارلمانتر از اولاند خواستند از روحانی بخواهد زندانیان سیاسی را آزاد کند. این تظاهرات بزرگ نزدیک به 800 شخصیت را برای شرکت در راهپمایی گردهم آورد. این دعوت از سوی شورای ملی مقاومت ایران به‌عمل آمد. این شورا شامل جریانهای اپوزیسیون در تبعید می‌باشد و برجسته‌ترین آنها مجاهدین خلق است.

گزارش العربیه از تظاهرات مقاومت ایران در پاریس: صدای تظاهر کنندگان به کاخ الیزه هم رسید



تلویزیون العربیه9بهمن94:
فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه اعلام کرد به حسن روحانی گفته است فرانسه به حقوق‌بشر احترام می‌گذارد.

روحانی که بعد از ایتالیا به فرانسه سفر کرد با تظاهرات اپوزیسیون ایران روبه‌رو شد. در این تظاهرات اپوزیسیون ایران از رئیس‌جمهور فرانسه خواست تا موضوع حقوق‌بشر را به همتای ایرانی‌اش یادآور شود. تظاهر کنندگان در سخنرانی‌هایشان از سرکوبی که مردم ایران با آن روبه‌رو هستند سخن گفتند. به‌ویژه اعدامهایی که در زمان روحانی انجام شده است.

العربیه ضمن پخش شعار تظاهر کنندگان گفت:
این صداها که سفر روحانی به فرانسه را محکوم می‌کند به کاخ الیزه هم رسید.

هزاران ایرانی و عرب و شخصیتهای فرانسوی و نمایندگان احزاب سیاسی و سازمانهای حقوقی مخالف این سفر در میدان دانفه روشرو پاریس تجمع کردند.

دومینیک لوفر نماینده پارلمان و رئیس کمیته ایران آزاد: فرانسه کشور حقوق‌بشر است. نمی‌بایست فردی که به حقوق‌بشر در کشورش احترام نمی‌گذارد و بسیاری را اعدام کرده را می‌پذیرفت.

راما یاد وزیر پیشین حقوق‌بشر از قراردادهای تجاری فرانسه به حساب سرکوب و نبود آزادیها و حمایت از تروریسم توسط حکام ایران انتقاد کرد.

رامایاد: «مشکل در قراردادهای تجاری نیست ولی فرانسه باید برای رژیم ایران این شرط را بگذارد که به حقوق‌بشر احترام بگذارد و اعدامها را متوقف کند».

فعالان یمنی، عراقی و سوری نیز در این تظاهرات شرکت کردند و خواهان متوقف شدن حمایت رژیم ایران از تروریسم در کشورهایشان شدن و از سفر روحانی به پاریس انتقاد کردند.

میشل کیلو از مسئولان اپوزیسیون سوریه: فرانسه کشور حقوق‌بشر است. فرانسه اولین کشوری است که برای حقوق‌بشر انقلاب کرد ولی از جنایتکاری مانند روحانی استقبال می‌کند. او دستش در خون کودکان و زنان کسانی است که خواهان آزادی و دموکراسی در ایران هستند.

مریم رجوی پرزیدنت مقاومت ایران گفت: پهن کردن فرش قرمز برای روحانی توسط کشورهای اروپایی استقبال از پدر خوانده تروریسم و بنیادگرایی در جهان است.
سنابرق زاهدی مسئول کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت ایران: روحانی رئیس‌جمهور اعدام است، رئیس‌جمهور سرکوب است، رئیس‌جمهور تروریسم است، رئیس‌جمهور صدور بنیادگرایی است، صدور جنگهای فرقه‌گرایانه در کشورهای منطقه است.

همزمان با ورود روحانی به کاخ ریاست‌جمهوری تظاهرات مشابهی از میدان انولید و جمهوری در زمانبندی مشابهی شروع شد و شعارهایی داده شده که از فرانسه می‌خواست تا از میهمانش به‌خاطر اعدام بیش از 2هزار ایرانی و سرکوب و تروریسم که کشورهای منطقه را فراگرفته حسابرسی کند.

سعد المسعودی خبرنگار العربیه: پرونده حقوق‌بشر و اعدامها و سرکوب روزانه در ایران در سفر حسن روحانی که برای امور اقتصادی به فرانسه آمده بود مطرح شد.

نزدیک به هشتاد درصد از فرانسویها با این سفر مخالفت کردند و برای دومین روز در حمایت از اپوزیسیون ایران و آزادیها در ایران در این تظاهرات شرکت کردند.

تلویزیون المستقبل لبنان: تظاهرات هزاران نفره در مرکز پاریس علیه روحانی

 
تلویزیون المستقبل لبنان گزارش داد: هزاران تن از ایرانیان، عربها و نمایندگان مجلس فرانسه در مرکز پاریس علیه سفر روحانی دست به تظاهرات زدند.
شعار جمعیت: فریاد هر ایرانی - مرگ بر روحانی
مخالفان خشمگین ایرانی علیه حمایت رژیم ایران از بشار اسد و صدور تروریزم و بنیادگرایی شعار می‌دادند. آنها می‌گفتند روحانی جنایت‌کار و دشمن ایرانیان.
تظاهر کنندگان پرچم انقلاب سوریه را برافراشتند.

تظاهر کنندگان همچنین استقبال از روحانی را مورد انتقاد قرار دادند و خاطرنشان کردند روحانی طی 27سال گذشته در سرکوب مردم ایران و بدار آویختن مخالفانی که در مقابل رژیم ولایت‌فقیه ایستاده‌اند، شرکت داشته است.

خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران خاطرنشان کرد تنها در دوران دو و نیم ساله دولت روحانی 2100مورد اعدام ثبت شده است و سرکوب و قتل مسلمانان اهل سنت و مسیحیان افزایش یافته است و سلاحهای کشتار جمعی گسترش داشته است.

تلویزیون التغییر: تظاهرات هزاران نفر در خیابانهای پایتخت فرانسه علیه روحانی

 
تلویزیون التغییر گزارش داد: هزاران نفر به خیابانهای پاریس آمدند تا مخالفت خود را با سفر حسن روحانی به فرانسه اعلام کنند. سازماندهندگان تظاهرات که مخالفان رژیم ایران بودند موضع خود را در زمینه‌های مختلف بیان کردند که مهمترین آن بالا رفتن آهنگ نقض حقوق‌بشر و سرکوب کسانی است که در ایران خواستار برقراری عدالت هستند.
 
این تظاهرات به یک کارزار گسترده تبدیل شد و تظاهر کنندگان خواستار دستگیری روحانی شدند.
 
 آنها خواستند که رژیم ایران شبه‌نظامیانش را از کشورهای سوریه و عراق خارج کند. تظاهر کنندگان همچنین خواستار حسابرسی از رژیم ایران به‌خاطر دامن زدن به خشونت فرقه‌گرایی در منطقه شدند.

محمود نيشابوري تظاهرات شكوهمند و سرفراز



من ديروز ، در تظاهرات عظيم ايرانيان شرافتمند با افتخار فراوان بودم،همانجايي که هزاران
کبوتران سپيد بال رهايي خروش و فرياد آزادي را سر ميدادند، نه اشتباه ميکنم خيلي بيشتر. همه آزاديخواهان، دانشجويان، کارگران، زنان، جوانان و نوجوانان، تحت حاکميت آخوندي آنجا بودند، من خودم کبوتران خونين بالي را که آماج تهمتهاي ناروا و ضرب و شتم، شکنجه و تحقير به وسيله دژخيمان حکومت مردم فريب و قرون وسطايي آخوندي، در خيابانهاي زندان بزرگ به نام ايران را در تطاهرات بزرگ ديدم. گويي من همه را ميشناسم، همه اشرفيان ليبرتي هم حي و حاضر بودند.خيلي شلوغ بود،


چهر ه هاي مصمم، با عزم و اراده يي سربين براي سرنگوني.
با خود روز ميكردم، كارنامه در خشان مجاهدين را، اوج فدا و ايثار را از يك طرف و اوج جنايات و ويراني دجالان زمان را، بلي غروز و افتخاري داشتم كه تا اين رهبري باشد، دژخينان لحظه اي راحت نخواهند بود.
مريم را ديدم، سيمرغ رهايي را ميگويم که بر بلنداي آسمان بال گسترانده بود، گسترده بالي به عظمت يک مقاومت سرفراز و عظمت ايران اين زيباترين وطن.
غريو فرياد بيوقفه حاضرين با شعارهاي آتشين و انقلابي در دفاع از آرمانهاي والا و بيبديل مجاهدين، آنچنان بود که کاخهاي فساد و تباهي آخوندهاي شرزه و پليد را لرزاند و خواب را از مخيله کثيفشان پرانيد، بزعم همه محدوديتها، هزاران توطئه آخوندها و شرکاي مماشاتگر، طنين صداي روح بخش مريم همه غل و زنجير ها و تمام اتهامات واهي را پودر کرد و روي سرشان آوار. آنکه سوداي آزادي و عشق وطن داشت چه حاضر و چه به ظاهر غايب، همه بودند.
همه قلبها براي يک قلب بزرگ مي طپيد، قلبي به بزرگي ايران، با بيش از 120هزار شهيد مقاوم و والا مقام، بله گويي، همه ياران مقاومت در تمام دنيا و اشرفيان با هم هم پيمان، متحد و يکپارچه، اميد و سرفرازي و پيروزي يک خلق در زنجير را طنين انداز هر کوي و برزني در ايران کردند، من که صدا ها را مي شنيدم شما چطور؟ شعار ها يکي بود، طنين صدا هاي در گلو شکسته زنان، دانشجويان، جوانان، کارمندان و… صداها آنقدر رسا و قوي بود که گوش فلک و مماشاتگران را کر مي‌كرد.

قدم درنه اگر مردی درین کار
حجاب تو تویی از پیش بردار
اگر خواهی که مرد کار گردی
مکن بی حکم مردی عزم این کار
یقین دان کز دم این شیرمردان
شود چون شیر بیشه شیر دیوار
چو بازان جای خود کن ساعد شاه
مشو خرسند چون کرکس به مردار
دلیری شیرمردی باید این جا
که صد دریا درآشامد به یکبار
ز رعنایان نازک‌دل چه خیزد
که این جا پردلی باید جگرخوار
نه او را کفر دامن‌گیر و نه دین
نه او را نور دامن‌سوز و نه نار
دلا تا کی روی بر سر چو گردون
قراری گیر و دم درکش زمین‌وار
اگر خواهی که دریایی شوی تو
چو کوهی خویش را برجای می دار
کنون چون نقطه ساکن باش یکچند
که سرگردان بسی گشتی چو پرگار
اگر خواهی که در پیش افتی از خویش
سه کارت می‌بباید کرد ناچار
یکی آرام و دیگر صبر کردن
سیم دایم زبان بستن ز گفتار

اگر دستت دهد این هر سه حالت
علم بر هر دو عالم زن چو عطار

۱۳۹۴ بهمن ۶, سه‌شنبه

حسین یعقوبی:‌ چرا در تظاهرات « نه به روحانی در پاریس» شرکت می کنم؟



روحانی رئیس جمهور ارتجاع که دستش به خون بهترین فرزندان ایرانزمین آغشته است، به پاریس می آید. پیشتراز این، ولی فقیه ارتجاع کارگزاران رژیمش را بارها "با زانوان خونین" یکی پس از دیگری به ملاقات "شیاطین بزرگ" و کوچک فرستاد، تا شاید با سرکشیدن "جام زهر اتمی" و متعاقبا با بهره برداری از فواید ناشی از سفرهای اینچنانی راه گریزی برای کلیت نظام سراسرجنایت و فسادش از تنگنای بین مرگ و خودکشی بیابد.
کارچاق کنان داخلی و مماشاتگران بین المللی آخوند روحانی، این سفر را از نتایج سیاست های مدبرانه وی و نشانه پایان انزوای بین المللی و بازگشت رژیم ایران به "آغوش" جامعه جهانی تلقی می کنند و با آب و تاب اندر مزیت آن به تبلیغ و پروپاگاند مشغولند.
این دود و دم تبلیغاتی اما در شرایطی است که بر هیچکس پوشیده نیست که رژیم ضد بشری حاکم بر میهنمان تنها زمانی حاضر به عقب نشینی از بلندپروازی های اتمی اش شد که همچون سربازی فاقد مهمات در جبهه جنگ هیچ راه دیگری جز تسلیم نداشت؛ وگرنه تا آنجا که به ساخت سلاح اتمی برمی گردد، از رفسنجانی و روحانی گرفته تا دیگر باندهای نظام، همه برای ادامه موجودیت خود به آن چشم و کیسه ها دوخته بودند. و کیست که نداند که این مجاهدین خلق و مقاومت ایران بود که مانع دسترسی رژیم ایران به این ابزار استراتژیک حفظ بقایش گردیدند.
بر خلاف ادعاهای میان تهی رژیم آخوندی، روحانی در شرایطی به پاریس می آید که رژیمش در گرداب بحرانهای داخلی و منطقه ای دست و پا می زند. اتفاقا با اشراف بر همین ضعف رژیم است که امروز نه تنها کشور عربستان با قاطعیت تمام در برابر مداخله جوییهای آن می ایستد، که گمنام ترین کشورهای منطقه هم روابط خود با رژیم ایران را به پایین ترین سطح کاهش داده اند؛ کاهش بی مانند قیمت نفت، به عنوان تنها منبع ارزی رژیم ایران، گلوی اقتصاد من درآوردی مقاومتی رژیم را تا حد خفه شدن می فشارد. و اما مهمتر از همه تنفر و بیزاری عمیق مردم از کلیت رژیم و وحشت تمامی باندهای آن از قیام مردم، راه دیگری برای نظام دزدسالار (کلیپتوکراسی) حاکم بر ایران، به جز آویختن به غرب باقی نگذاشته است.
از پیش روشن است که حراج سرمایه های کشور به بهای فقر و فلاکت مردم ما و توطئه و ترفند بر علیه مقاومت سازمان یافته و بویژه سازمان مجاهدین خلق ایران از اهداف شوم این سفر می باشند.
بنابراین اگر در دستگاه ولایت فقیه تلاش برای حفظ نظام از اوجب واجبات تعریف می گردد، که سفر آخوند شیاد روحانی نیز در همین راستا قابل تعریف است، وظیفه مبرم هر ایرانی میهن پرست و هر نیروی مردمی و انقلابی البته "جنگ صد برابر" برای انهدام این رژیم جنایتکار با تمامی باندهایش است و بس. میدان این نبرد در روز ۲۸ ژانویه در پاریس در انتظار ماست.
برای پژواک صدای:
 کارگرهموطنم که مجبور به فروش چشمش می گردد،
کودکان کار و کارتن خواب میهنم،
مادر سعید زینالی، ستار بهشتی، ریحانه جباری، ندا آقا سلطان و هزاران مادران دغدارمان،
و برای دفاع از شرافت وطنم همگام با مجاهدین به پاریس می روم تا از آخوند شیاد روحانی استقبال کنم.

نه به روحانی , رئیس جمهور اعدام و سرکوب در ایران (هادی محسنی)


حسن روحانی قرار بود در روزهای 16 و 17 نوامبر 2015 در پاریس باشد. اما با وقوع یکسری جنایتهای تروریستی در پاریس این سفر 28 ژانویه 2016 انجام میشود. بنوشته رسانه ها این نخستین سفر رئیس‌جمهور رژیم ایران از ۱۰ سال پیش تا کنون به اروپاست.
براساس عملکرد حکومت ولایی ایران از سال 1357 تاکنون و ماهیت ایدئولوژی فقهی آن, صفت تروریست شایسته چنین حکومتی است. بهمین جهت در کارزارهای گوناگون مقاومت ایران بدون توجه به اینکه رئیس جمهور چه کسیست و یا او را جزو کدام باند و جناح ولایت فقیه به حساب می آورند حامیان مقاومت در خیابانهای سراسر جهان گفته و می گویند: احمدی نژاد, خاتمی , روحانی... است یک تروریست. .
حسن فریدون ( روحانی) در سال ۱۳۲۷ در شهرستان سرخه دراستان سمنان زاده شد. روحانی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، علل تغییر نام خانوادگی خود را از فریدون به روحانی چنین شرح می‌دهد
وقتی در سال ۱۳۴۰ وارد قم شدم، دوستان طلبه به نام‌خانوادگی من ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند:" فردا که آیت‌الله شدید، مردم شما را آیت‌الله فریدون بخوانند؟! اصلاً این نام فامیل مناسب فعالیت آینده شما نیست و باید آن را تغییر دهید." و نهایتا دوستان حوزویش نام روحانی را به جای " فریدون" می پسندند.
حسن روحانی رئیس جمهور مردم ایران نیست. انتخابات در حکومت فقهی! این رژیم, آلوده به اغتشاشات جناحی و باندبازی قدرت طلبانه بین آنهاست. فریدون دهها سال در ارگان امنیتی حکومت ولایت فقیه مشغول سرکوب و اجحاف بوده است. در قیام سال 1378 این آخوند نقش مستقیم در سرکوب داشت.
اکنون 16 سال از تظاهرات شکوهمند سال 1378 می گذرد. بهانه اعتراض دانشجویان در آن سال, توقیف روزنامه " سلام" بود. رژیم ایران طبق معمول, ضد تظاهراتی در 23 تیر 1378 راه انداخت. سخنران اصلی این ضد تظاهرات حسن فریدون ( روحانی) بود. او در آن زمان، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.
فریدون خان در آن سخنرانی در دانشکاه تهران, خیلی فاشیستی تر از دلواپسان فعلی دربار ولایت از سرکوب تظاهرات ابراز شادمانی و پیروزی می کرد. اوبا وقاحت ولایی صدها هزار مردم و دانشجویان را افرادی شرور و فرصت طلب و ... خطاب می کرد::
"افراد شرور افراد وابسته به گروههای سیاسی ورشکسته و منزوی شده در جامعه از این فرصت خواستند سوء استفاده کنند... حادثه تلخی که رخ داد... حرمت شکنی بود. ( می خواستند) با شکستن حرمت و تقدس ارزشهای انقلابی ارکان نظام و بویژه رکن رکین انقلاب یعنی حریم ولایت... راه را برای توطئه های بعدی آماده کنند... اهانت به مقام ولایت اهانت به ملت است... "( پیاده شده از نوار سخنرانی روحانی در 23 تیر 1378)
بخاطر همین سرسپردگی آخوند روحانی به مقام ولایتش هست که حداد عادل عضو تئوریک دربار خامنه ای در تمجید فریدون می گوید: " وی در کارنامه خود نمره‌ای مثل سخنرانی 23 تیرماه سال 78 را دارد..." .( خبرگزاری فارس به نقل از حداد عادل 7 مهر93)
حداد عادل حداقل 2 نکته را البته با این نمره دهی دنبال می کند
الف- روحانی سرسپرده دربار ولایت است و سالها دبیر شورای عالی امنیت خامنه ای بوده است
ب- اعمال فعلی روحانی و جیغ و داد مدره بازی و اصلاح طلبی اش سازگار ماهیت او نیست

بهمین خاطر است که مردم, آخوند شیاد روحانی را " روباه بنفش" نامگذاری کرده اند. همانطور که خاتمی نیز ولایت فقیه را " منتسب به وحی" می دانست و مردم اورا " سید خندان شیاد" نامگذاری کرده بودند..
حال, رئیس جمهور اعدام در ایران با هیئتی از عناصر اطلاعاتی و افرادی با سوابق تروریستی میخواهد وارد اروپا و ازجمله فرانسه شود.
سئوال اینجاست که معاملات مماشاتگران با نامگذاری مدره و " اهل تعامل" به روحانی چیزی از ماهیت تروریستی و بنیادگرایی حاکمیت ایران کم می کند؟. آقای اولاند, چه فرقی بین احمدی نژاد و شیخ فریدون کشف شد که دوباره اورا میخواهید در کاخ الیزه پاریس ملاقات کنید؟.
به اعتراف تمام رسانه ها اعدام و سرکوب مردم ایران در دوران روحانی همچنان رو به فزونی است. فعالین مدنی, پیروان سایر ادیان , هنرمندان و سینماگران, کارگران و پرستاران و همه مردم ایران در معرض سرکوب, توهین و تحقیر هستند.
بنا به اطلاعات گردآوری شده توسط رسانه های مقاومت ایران درباره اعدامها در دوران روحانی، رژیم ایران جمعاٌ ۲۱۶۶ نفر را در فاصله مرداد ۱۳۹۲ تا دی ماه ۱۳۹۴ اعدام کرده است. ۶۳ نفر از اعدام شدگان در دوران آخوند روحانی, زن بودند.
بنابراین اعتراضات از طرف همه اقشار ملت ایران و آزادیخواهان جهان علیه این سفر, هر روز اوج می یابد:
27دی امسال زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند در نامه اعتراضیش به آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه می نویسد:

"...جالب است که بدانید، روحانی به گفته صریح خودش تنها، تنها رئیس‌جمهور امنیتی حکومت بنیاد گرای آخوندی از بدو تحمیل آنها توسط استعمار به میهنم می‌باشد و همچنین با استثنا کردن دهه 60که خمینی و تمامی عناصرش قبل از ملون شدن به رنگهای به اصطلاح، اصلاح‌طلب و سبز و مشارکت و اعتدال و ملی و مذهبی و بنفش و... بزرگترین قتل‌عام تاریخ ایران‌زمین را به‌وجود آورده بودند، رکورد‌دار اعدام در دنیا می‌باشد
البته نظر مردم و نمایندگان فهیم و آزادیخواه فرانسوی را بارها و بارها در حمایت از مقاومت سازمان‌یافته و تنها آلترناتیو حکومت بنیادگرای آخوندی شاهد بوده‌ایم.
ولی بدانید که مردم میهنم ایران، مصمم به سرنگونی این حکومت تروریست و بنیاد گرا می‌باشند و از بذل هیچگونه فدیه و بهایی در این راه مضایقه نمی‌کنند... ".
ضمن درود بر پایداری این فرزند برومند خلق ایران که از پایداری کانون رزم آوران ایران زمین در اشرف و رزمگاه لیبرتی سرچشمه می گیرد سخن را با نکاتی از قسمت آخر مقاله این زندانی به پایان می برم :
"در پایان فرصت را غنیمت شمرده از کلیه هموطنان و مردم شریف فرانسه درخواست می‌کنم و از تمامی بی‌تابان آزادی و دموکراسی می‌خواهم با ابراز انزجار از دیدار شرم‌آور قاتل مردم ایران یعنی حسن روحانی در تمامی آکسیونهای مربوطه صدای من و دیگر یارانم را به گوش مماشات‌گران برسانند
به آرزوی سرنگونی هر چه سریعتر حکومت تروریستهای بنیادگرای آخوندی ".

پس 28 ژانویه 2016 در حمایت از همه مردم ایران با فریاد نه به رئیس جمهور اعدام در ایران وسرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه, سفر روحانی به پاریس را محکوم و شعار خواهیم داد: مرگ بر اصل ولایت فقیه, زنده باد آرتش آزادی و ... .

مجتبی قطبی:‌ فشردن دست تروریست، اشتراک در تروریسم



امروز برای هیچکس، پوشیده نیست که آخوند حسن روحانی نیز به مانند دیگر رئیس جمهورهای پیشین رژیم، نه تنها نماینده مردم ایران نیست، بلکه وی نیز از جمله مدافعان امپراتوری وحشتی است که ۳۷ سال به مانند کرکس‌ها سایهُ دروغ، فریب، ریا، تزویر، فرصت طلبی، جهالت، جنایت، خیانت و رذالت را بر میهنم افکنده است.
به مانند مار بردوش ضحّاک هر روز برای تداوم حکومت ضحاک گونه خمینی آن را با کشتار از طریق تروریسم و اعدام ملتی تغذیه میکند.
آری، دیگر بر کسی پوشیده نیست که روحانی نیز به مانند پیشینیان خود از همان ابتدای شکل گیری و ادامه حکومت جانیان حاکم بر ایران نقش مهمی را بازی کرده است و در این راستا وجود وی با وجود حکومت فاشیستی حاکم بر ایران عجین شده است و بدون حفظ همین حکومت آینده ای برای وی متصور نیست.
او در پنج دوره نماینده مجلس فرمایشی و ۱۶ سال در مقام رئیس شورای امنیت رژیم به شکل گیری و تداوم سرکوب و اعدام در ایران و صدور تروریسم بنیادگرائی توسط حکومت ملاها به اقصی نقاط جهان به ایفای نقش پرداخته است.
همه میدانند که وی با وعده‌های دروغین برای سامان دادن به وضعیت اَسفبار اقتصادی و شرایط دردناک فقر که همین حاکمان بیش از سه دهه بر مردم ایران تحمیل کرده‌‌اند و شعار بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران پا میدان گذاشت؛ اما نه از رونق اقتصادی خبری است و نه از بهبود حقوق بشر.
آیا مقامات فرانسه نمیدانند که حسن روحانی ملایانِ حاکم بر ایران را نمایندگان خدا میداند؟ ایا او خود در پاسخ به اعتراض صُوری همین دول غرب به افزایش اعدامها که اکنون در طی دو سال پس از انتصاب وی به سمت رئیس جمهور رژیم به بیش از ۲۰۰۰ نفر بالغ شده است، پاسخ نداد که: «اعدامها یا بر اساس قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده … و ما مجری هستیم».
آیا دولتمردان فرانسه از گزارش سازمان بین‌المللی مدافع حقوق بشر را که اعلام داشته اند که «از زمان آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی وضعیت حقوق بشر شهروندان ایران در مقایسه با قبل بهتر نشده است»، بی اطلاع هستند؟
چه کسی است که نداند که درآمد سرشار نفت در طی چند دهه گذشته، علاوه بر دزدی و فساد داخلی که کمر ملتی را خرد کرده است، صرف صدور تروریسم نشد؟ تروریسمی که اکنون دامان میزبانان مارهای ضحاک را نیز گرفته است.
آیا این اَمر بر مقامات فرانسه پوشیده است که حمله ترورستی به چارلی ابدو و حمله تروریستی جمعه سیاه درسالن کنسرت بتکلان در پاریس، خلق الساعه نبوده و بذر آنرا "خمینی" بنیانگذار حکومت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران در سال 1979 کاشت و روحانی و همپالگی های وی آن را آبیاری کردند؛ و بعد هم تقصیر آن را به گردن دولت فرانسه انداختند و داد سخن دادند که: «شما تروریست پرور هستید و مارهایی که در آستین پرورش دادید امروز خودتان را نیش می زنند» و یا «فرانسه باد کاشت طوفان درو کرد».
آیا مقامات سرزمینی، روزگاری "در رؤیاهای" من و بسیاری دیگر به عنوان مهد آزادی ودموکراسی، با میزبانی از نماینده کرکسهای لاشخور و مارهای ضحّاک و عامل تروریسم بودن، به تمام آن ارزشهای خلق شده که نسلها برای بدست اوردن آن مبارزه کرده‌اند و بها پرداخته‌اند خط بطلان خواهد کشید؟
آیا نمیدانند که دست فشردن عاملین سرکوب و تروریسم مشروعیت بخشیدن به این ضد ارزشها شراکت در تروریسم قلمداد خواهد شد؟
ایا میتوان با کمک عاملین و آمرین تروریسم به جنگ بنیادی علیه تروریسمی که ارزشهای دموکراتیکی را تهدید میکند که فرانسه خود را پرچمدار ان میداند و به ان افتخار میکند، شتافت؟ من که به باورم تردید میکنم و یقین دارم که بسیاری با من همراه و هم عقیده در تظاهرات اعتراضی در روز ۲۸ ژانویه در پاریس آن را فریاد خواهند زد.
انها فریاد خواهند زد که ارزشهای دموکراسی، ازادی و حقوق بشر قابل معامله نیستند و باج دادن به تروریسم راه حل ریشه کنی این پدیده شوم نیست.

عبدالعلی معصومی:‌ «نیکی» فردوسی ـ «نیکی» روحانی!


آخوند حسن روحانی، اولین سخنرانیش در مجمع عمومی ملل متّحد را با بیتی از شاهنامۀ فردوسی به پایان رساند:
 «بکوشید "نیکی" به کارآورید/ چو دیدید سرما، بهار آورید».
فردوسی این بیت را به هنگام شرح آخرین رویاروییِ کیخسرو، پسر سیاوش، با افراسیاب، در شاهنامه آورده است؛ در آن جایی که پس از شکست افراسیاب و کشته شدن خود او و برادرش گرسیوَز، یعنی کشندگان سیاوش، تورانیان، به زاری، از کیخسرو خواستند که از کیفر آنها درگذرد و کیخسرو نیز چنین کرد. امّا برخی از سرکردگان سپاه او، که تشنۀ خونریزی بودند، از نرمی و مدارای او با سپاهیان تسلیم شدۀ دشمن به خشم آمدند و به او خُرده گرفتند که گویی او به مهمانی به خانۀ پدرش رفته و انتقام خون سیاووش را از یاد برده است:
«... که کیخسرو ایدون (=اکنون) بدان سان شده ست/
 که گویی سوی باب (=پدر) مهمان شده ست!
همی یادنایدش خون پدر/ بریده، به خیره، به بیداد، سر»
 آنها با خشم به کیخسرو تاختند که چرا دَمار از روزگار تورانیان بر نمی آورد:
«چرا چون پلنگان به چنگال تیز/ نیَنگیزد از خانِ او (=افراسیاب) رستخیز
فرود آورد کاخ و ایوانِ اوی (=کاخش را ویران کند)/
 برانگیزد آتش ز خویشان اوی؟(با پیکر خویشانش آتش را شعله ور سازد)»
 تورانیانِ شکست خورده به کیخسرو می گویند ما بی گناهیم و از او می خواهند که به گناهِ افراسیاب آنها را کیفر ندهد:
«ز بدکردنِ جادو افراسیاب (=افراسیاب جادوگر)/ نگیرد برین بی گناهان، شتاب/
به خواری، به زَخم (=فروکوفتن و ضربه زدن)و به خون ریختن/ چه بر بی گنه خیره آویختن/
کنون از درِ (=سزاوار) بی گناهان به ما/ نگه کن، به آیین شاهان، به ما»
 کیخسرو در پاسخ کینه جویان می گوید: در جایی که مدارا بایسته است، تندی کردن سزا نیست. کینه را با کینه نباید شست. چرا که تنها «نیکی» است که از ما به یادگار می ماند:
 «... که هر جای، تندی نباید نمود/ سرِ بی خِرد را نشاید ستود
همان به که با کینه، داد آوریم/ به کام اندرون (=به هنگام کامیابی)،نام [نیک]، یاد آوریم/
که نیکی ست اندر جهان یادگار/ نمانَد به کس، جاودان، روزگار
همین چرخِ گردنده، با هر کسی/ تواند جفاگستریدن بسی».
 کیخسرو به خلاف خواست دشمنکامان، بر لشکریان شکست خوردۀ تورانی رحمت آورد و گفت: «آن چه را که بر خود نمی پسندیم بر دیگران روا نمی داریم»:
 «چنین گفت کیخسروِ هوشمند/ که هر چیز کان (=که آن) نیست ما را پسند/
نیاریم کس را همان بَد به روی/ اگر چند باشد جگر، کینه جوی»
 کیخسرو به دادجویان تورانی می گوید: در خانه هایتان به آسودگی زندگی کنید که از سوی ما گزندی بر شما وارد نخواهدشد:
 «بباشید ایمن به ایوان خویش/ به یزدان سپرده تن و جان خویش»
سپس، «به ایرانیان گفت: پیروزبخت/
 به ما داد بوم و بَر (=سرزمین) و تاج و تخت
ز دلها، همه، کینه بیرون کنید/ به مِهر اندرین کشور افسون کنید
بکوشید "خوبی" به کارآورید/ چو دیدید سرما بهار آورید
ز خون ریختن دل بباید کشید/ سر بی‌گناهان نباید برید
نه مردی بود، خیره، (=از روی گستاخی) آشوفتن (=به خشم آمدن)/
 به زیر اندر آورده (=مغلوب شده)را کوفتن».
سیاوش نیز «ز خون ریختن» و «سر بی گناهان» را بریدن، بیزار بود و وقتی پافشاری بر این اصل با خواست پدرش که اصرار بر خون رختن بی گناهان بود، ناهمساز شد، دربرابر خواست بیدادگرانۀ پدر ایستاد و حاضرشد دست از جان بشوید، امّا به ننگ «سر بی گناهان بریدن» تن نسپارد.
 افراسیاب، پادشاه توران، که در دشمنی با ایران زمین، شهره بود، درهنگامۀ جنگ با سیاوش و سپاه ایرانی زیر فرمان او، وقتی «خوابی هولناک» دید و «خوابگزاران» (=تعبیرکنندگان خواب) در تعبیر آن به او گفتند که اگر او «با سیاوش رزم سازد، از ترکان یک تن زنده نماند و... توران زمین ویران و گیتی پرآشوب گردد»، از جنگ دست کشید و پیام آشتی نوشت و آن را به دست برادرش، گرسیوَز، همراه با هدیه های گرانبها برای سیاوش فرستاد. سیاوش و سپهسالار سپاه او، رستم، پیام رسان (گرسیوز) را گرامی داشتند:
 «تَهَمتَن (=رستم) بدو (=به گرسیوز) گفت: یک هفته شاد/ بباشیم تا پاسخ آریم یاد».
 سپس سیاوش و رستم «برفتند دور از بَرِ انجمن ـ
 سِگالِش گرفتند (=به رایزنی پرداختند) بر بیش و کم».
 رستم و سیاوش پس از رایزنی و مشورت در این باره، این آشتی جویی را به این شرط پذیراشدند که افراسیات صد تن از بستگان «نامجو»ی همخون خود را، که نامشان را رستم نوشته بود، به رسم «نَوا» (=گروگان) به درگاه سیاوش بفرستد و شهرهای ایران را که به تصرّف درآورده، رها کند. گرسیوز این تصمیم را به افراسیاب خبرداد و او پذیرفت و آن صد گروگان ویژه را، که رستم در پیامش از آنها نام برده بود، به درگاه سیاوش فرستاد و از شهرهای ایران ـ«بخارا و سُغد و سمرقند و چاچ و سپیجاب» ـ عقب نشست.
 وقتی رستم نامۀ سیاوش دربارۀ این پیمان و رسیدن گروگانها و خروج لشکریان افراسیاب از شهرهای ایران را به درگاه کیکاووس، پدر سیاوش، رساند و «فرّخ دبیر» آن نامه را برای شاه خواند، «رخ شاه کاووس شد همچو قیر» و به رستم نهیب زد که سیاوش، «جوان و نارسیده» بود، تو که مردی جهاندیده هستی چرا به این آشتی تن دادی:
«ندیدی تو بدهای افراسیاب/ که گم شد ز ما خورد و آرام و خواب؟».
 «مکافات بدها»، جز بدی نیست. تو و سیاوش به «خواسته» و «خوبرویان آراسته»یی که افراسیاب برایتان فرستاد، فریفته شدید و از خِرد دور شدید و تن به سازش با او دادید، امّا من جز به جنگ نمی اندیشم:
«شما گر خِرد را نبستید کار/ نه من سیرم از جنگ و از کارزار/
به نزد سیاوش فرستم کنون/ یکی مرد با دانش و رهنمون/
بفرمایمش کاتشی کن بلند/ به بند گران (=سنگین) پای ترکان ببند/
بر آتش بنه خواسته، هرچه هست/ نگر تا نیاری به یک چیز دست/
پس آن بستگان را سوی ما فرست/ که سرشان بخواهم ز تن برگسست».
 رستم به کیکاووس گفت: ما فرمان تو را برای جنگیدن با افراسیاب گردن نهادیم، امّا اینک او «درِ آشتی گشاد» و:
«کسی کاشتی (=که آشتی)جوید و سور و بزم/ نه نیکو بود تیزرفتن به رزم/
و دیگر که پیمان شکستن ز شاه/ نباشد پسندیدۀ نیکخواه/
ز فرزند، پیمان شکستن مخواه/مگو آنچه اندر خورد با گناه»
 کیکاووس وقتی این سخن را شنید، خشمگین تر شد و به رستم گفت
 «که: این در سرِ او تو افکنده ای/ چنین بیخِ کین از دلش کنده ای/
تن آسانی (=تنبلی) خویش جستی درین/ نه افروزش تاج و تخت و نگین».
رستم از گفتار درشت و ناسزاوار کیکاووس برآشفت و با خشم از درگاه او بیرون رفت و با لشکریانش به سوی سیستان روی نهاد.
 کیکاووس «سپهدار طوس» را با نامه یی «پر خشم و جنگ» به بلخ نزد سیاوش فرستاد و از او خواست که گروگانها را بند بر پای، روانۀ دربار او کند و نوشت: اگر «مهر داری بدان انجمن» (=گروگانها) و «نخواهی که خوانندت پیمان شکن»، زِمام لشکریان را به «طوس سپهبد» بسیار و به درگاه ما روانه شو که تو «نه یی مرد پرخاش و ننگ و نبرد».
 وقتی آن نامه با آن «گفتار ناخوش» به نزد سیاوش رسید، «ز کار پدر، دل پر اندیشه کرد» و به خود گفت: اگر «آن صد مرد گردِ (=دلاور) سوار؟ همه نیکخواه و همه بی گناه» را به درگاه پدر فرستم، بی پرسش از احوالشان، بی درنگ، بر دارشان خواهدکشید، و اگر با شکستن پیمان، به ناروا، به جنگ دست یازم، «به نزدیک یزدان چه پوزش برم؟/ بد آید ز کار پدر بر سرم». و اگر زمام لشکریان را به طوس بسپارم و به نزد پدر برگردم، «از آن نیز، هم، بر سرم بد رسد/ چپ و راست بد بینم و پیش بد».
 سیاوش پس از رایزنی با دو تن از فرماندهان سپاهش، به این نتیجه رسید که از پدر دشمن کیش کینه جوی و آشوب طلب دل بشوید و گروگانها و «خواسته» ها را نزد افراسیاب بفرستد و خواست پدر را به او خبردهد و از او بخواهد که اجازه دهد از سرزمین او به گوشه یی از جهان فراخ برود و با داغ دوری از یار و دیار بسازد امّا تن به ننگ پیمان شکنی و بی گناه کشی نسپارد.
 افراسیاب وقتی نامۀ سیاوش را خواند با نیک اندیشیِ سپهسالار خردمندش ـ پیرانِ ویسه ـ بر آن شد که از سیاوش بخواهد که در توران بماند و از این راه، گشایندۀ راه آشتی و دوستکامیِ دو کشور ایران و توران باشد.
 سیاوش پذیرفت و در گوشه یی از سرزمین توران شهری ساخت به نام «سیاوشگرد» (=شهر سیاوش) که در زیبایی و خرّمی یگانۀ روزگارشد:
 «ز ایوان و میدان و کاخ بلند/ ز پالیز وز گلشن ارجمند/
بیاراست شهری بسان بهشت/ به هامون گل و سنبل و لاله کِشت/
به هر گوشه یی گنبدی ساخته/ سرش را به ابر اندر افراخته/
"سیاووشگرد"ش نهادند نام/ همه مردمان زان به دل شادکام».
 سیاوش در توران با فرنگیس، دختر افراسیاب، و جزیره، دختر پیران ویسه، پیوند همسری بست و کیخسرو از فرنگیس و فرود از جزیره، در سیاوشگرد زاده شدند و در همان «خّرم بهشت» بالیدند و جوانانی شدند تناور و دلیر و نکوکردار و پاک اندیش.
 سیاوش سالها در سیاوشگرد در سرزمین توران، داغدار از دوری سرزمین آبایی، با رزمندگان همراهش، دور از یار و دیار، در غربت زیست و سرانجام به دمدمه و دشمنکامی گرسیوَز سیه کار، افراسیاب به کشتنش فرمان داد و آن مظهر پاکی و وفا به پیمان را در بیابانی سربریدند. فرنگیس و پسر به دنیانیامده اش ـ کیخسرو ـ به یاری گیو، پسر گودرز، از پهلوانان نامدار دوزۀ کیانیان، به ایران می آید. کیخسرو، در سرزمین آبایی زاده می شود و سالها بعد به شهریاری ایران زمین می رسد.
 کیخسرو (=شاه نیکنام)، پسر سیاووش، نوۀ کیکاووس، پادشاه کیانی، به دادگربودن در شاهنامه و متون پهلوی معروف است. او سالها با دشمن ترین دشمن ایران زمین ـ افراسیاب تورانی ـ جنگید و سرانجام در آخرین رویارویی، او و برادرش گرسیوَز، کشندگان سیاووش، را کیفرداد. 60سال با دادگری پادشاهی کرد و هرگز گرد آزار مردمان نگشت. سرانجام نیز زِمام پادشاهی را به لهراسب، پدر گشتاسب (نخستین شاه پشتیبان زرتشت)، سپرد و خود در کوهساری در برف و بوران گم شد. پیشینیان بر این باور بودند که او همچون «سوشیانت» بار دیگر ظهور خواهد کرد و ایران را از ستم ستمگران رهایی خواهدداد.
 در آیین مهر (میتراییسم)، نخستین آیین ایرانیان کهن، که از آغاز پیدایش آراییان در دوران اساطیری، بر سراسر زیستگاههای آریایی به ویژه در «ایران ویچ» در جنوب دریاچه اورال یا خوارزم، آیین جاری در میان آریاییان بوده و در دورۀ تاریخی روزگار آریاییان، حدود پانصدسال آیین رسمی و جاری اشکانیان بوده، آزار و ستم بر انسانها و دروغ گفتن، کاملاً نهی شده است و روندۀ راه «مهر» باید از این دو ویژگیِ اهریمن بدکنش دوری گزیند.
 آیین کهن مهر، آیین جان بخشیدن است نه بی جان کردن و نابود کردن.
فریدون، خوشنام ترین شاه کیانی، در شاهنامه این چنین توصیف می شود:
 «فریدونِ فرّخ فرشته نبود/ به مُشک و به عنبر سرشته نبود
 به داد و دِهِش یافت آن نیکویی/ تو داد و دهش کن، فریدون تویی»
کیخسرو هم دلبستۀ همین راه بود و «بگسترد گرد جهان داد را؟ بکند از زمین بیخ بیداد را/
هر آنجا که ویران بُد آبادکرد/ دل غمگنان از غم آزادکرد».
 در آیین «مهر» که کیخسرو نیز روندۀ راه این آیین است، خورشید چشم بینای خدای «مهر» است که بر همۀ جهان به یکسان می تابد و زمین و تمام موجودات زنده، رویان و سرشار از حیات و جان می سازد.
 سیمرغ که بر قلۀ «قاف» یا البرزکوه آشیان دارد، پشتوانۀ حیات انسانهاست. سیمرغ است که وقتی سامِ نریمان پسر نوزادش را که بسیار زیبا بود و تنها عیب وجودش داشتن موی سپید بود، از بیم این که دیگران بگویند که این زادۀ شیطان است، او را در دامنۀ البرزکوه رهامی کند، او را از نابودشدن می رهاند و همراه بچه هایش می پرورد تا جوانی می شود بسیار برومند و چالاک.
 زال پسرش را که حالا پهلوانی شده است به چالاکی شیر و تناوری دلیرترین دلیران، به خواب می بیند و از کرده پشیمان می شود و به دامنۀ البرزکوه می رود و با سیمرغ و زال دیدار می کند. سیمرغ به هنگام جدایی از زال و سام، پر خود را به سام می دهد که اگر برایش دشواری پیش آمد با آتش زدن پر، سیمرغ را به یاری بخواند.
 پر سیمرغ نشان جان بخشیدن است نه نابودکردن. وقتی همسر زال ـ رودابه ـ به هنگام زادن رستم، نمی تواند او را از راه طبیعی به دنیاآورد، زال پر سیمرغ را آتش می زند و سیمرغ که هم پرنده یی است و هم در اساطیر ایران کهن، مردی بسیار دانا و ژرفابین، او را با دریدن پهلوی مادر، به شیوۀ «سزاریَن» امروزی به دنیا می آورد و به نوزاد رو به مرگ جان می بخشد.
 «مهر»ورزان در سراسر تاریخ کهن و پس از آن، «جان» می بخشند، در آبادانی سرزمین آبایی می کوشند و دلسوز و یار آحاد مردم این سرزمین هستند و وجب به وجب خاک آن را آباد و سرشار از خرّمی می خواهند.
در دوران اساطیری ایران که شاهنامه روایتگر آن است، شهریاران نیکنام، مانند کیخسرو با ویژگی «جان» بخشیدن، گرِدآزار هیچ انسان و جنبنده یی نگشتن و در فراسوی آبادکردن دلها و آزادی انسانها تلاش خود را یکرویه کردن، شناخته می شوند. شاعران نیکنام ایرانی نیز که «مهرآیین» هستند مانند فردوسی و حافظ، آزاردادن انسانها را از صفات اهریمن بیدادپیشه می دانند:
«میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است» (فردوسی)
«مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در طریقت غیر از این گناهی نیست»(حافظ).
 در نخستین آیین کهن آریاییان ـ که از آغاز پیدایی اقوام آریایی تا آغاز پادشاهی ساسانیان (28آوریل224میلادی) که اردشیر بابکان، نخستین پادشاه ساسانی به سلطنت نشست و آیین زرتشت را وسیلۀ تثبیت حکومت نوپای خود قرارداد و این آیین را دین رسمی کشور ایران اعلام کرد ـ مهرورزی، جان بخشی و به آبادانی دل سپردن، نیکی و نیک کرداری، راستگویی و دادگری از ویژگیهای بارز شاهان و انسانهای نیکنام آریایی بود و خویشی و پیوند انسانها نیز بر این مدار معنی پیدا می کرد. مهراب کابلی، شاه کابل، پدر رودابه، مادر رستم است. او با این که از نسل ضحّاک است ولی خواهان آشتی و صلح و همگرایی با ایرانیان، دوست به حساب می آید و یگانه جهان پهلوان اسطوره یی ایران زمین ـ رستم ـ نوۀ اوست، در حالی که نابرادری رستم ـ شُغاد ـ که دل از کینه انباشته داشت و رستم و برادرش، زَواره، و رخش، اسب اساطیری رستم، شد، در نگاه فردوسی و مهرآیینان، نه تنها برادر که دشمن به حساب می آید و رستم در آخرین لحظات زندگیش، و فروافتادن در چاهی که شعاد برای کشتن او کنده بود، شغاد با تیر به درخت چسباند.
 در این آیین، سیاوش از پدرش کیکاووس که از خونریزی و کشتار بی گناهان به وجد می آید و انتقام کشی و جنگ شعار همیشگی اوست، دل می شوید و به دشمنی پناه می جوید که خواهان آشتی و صلح است.
 وقتی کیخسرو، پسر سیاوش، نیکنام ترین شهریار کیانی به «نیکی» فرامی خواند، در پنهانِ دل و آشکارِ عمل او، جز نیکی و نیکنامی و نیک کرداری، نمی یابیم.
 امّا وقتی آخوند هفت خط، حسن روحانی، دم از «نیکی» می زند، از بند بند وجود و سراسر کارنامۀ زندگیش جز آزار و کشتار و دروغ و رذالت پیشگی و چپاول و غارت دستمایه های مردم و سرمایه های ملی، هیچ اثری که بوی زندگی و «جان»بخشی بدهد، نمی تراود.
 کارنامۀ انباشته از بیداد و شکنجه و کشتار و چپاول و غارتگری روحانی و دیگر سرکردگان رژیم آخوندی آن قدر «عیان» است که «حاجت به بیان نیست». تک تک آحاد مردم شیفتۀ آزادی و آبادی ایران، شاهد زنده این کارنامۀ ننگبار و چرکین است.
 راه «جان»بخشی و نیک کرداری و راستی و راستبازی و مهرورزی به آحاد مردم، در سراسر فرهنگ کهن تا امروز ایران یک راه شناخته شده یی است که با راه شیفتگان بی جان کردن و کشتار و بیدارگران دشمن مردم و سرزمین ایران زمین، تفاوتی به درازی راه «زمین تا آسمان» دارد: «رگ رگ است این آب شیرین و اب شور/ در خلایق می رود تا نَفخ صور (=تا زمان دمیدن اسرافیل در صور یا شیپورش، یعنی تا قیامت).
 آخرین کلام را در این زمینه از زبان مولوی بخوانیم: «من بلبلم. اگر مرا گویند که بانگ, دیگرگون کن, نتوانم, چون زبان من همین است. غیرِ آن نتوانم. به خلافِ آن که او آواز مرغ آموخته است. او مرغ نیست, دشمن و صیادِ مرغان است. بانگ و صَفیر میکند تا او را مرغ دانند. اگر او را حُکم کنند که جز این آواز, آواز دیگرگون کن تواندکردن, چون این آواز, بر او عارِیت است و از آنِ او نیست, چون آموخته است که کالای مردمان دزدد, از هر خانه قُماشی نماید» («فیه مافیه», مولوی).

۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

رضا اولیا: «نه» به آخوند شیاد روحانی! نه به رژیم اعدام و ترور و بنیادگرایی!



هم میهنان عزیز، مردم آزادیخواه دنیا
این هفته یکی از جنایتکارترین مسئولین حکومت آخوندی و کسیکه بیش از سی سال در کشتار و سرکوب مردم ایران شرکت داشته، یعنی آخوند روحانی به ایتالیا و فرانسه می آید،
آخوندی که فقط طی دو سالی که رئیس جمهور آخوندهاست بیش از ۲۲۰۰ نفر را اعدام کرده است.
ضمن محکوم کردن سیاست مماشات دولت های اروپائی با آخوندهای جنایتکار که پدرخوانده داعش وتروریسم هستند و چشم پوشی بر کشتار مردم ایران به خاطر منافع اقتصادی، باید در زمان حضور این آخوند شیاد وجانی، خشم ونفرت مردم ایران از رژیم ضد بشری آخوندی را به همه مردم دنیا نشان دهیم.
به همه بگوئیم دیکتاتوری خونریز آخوندی ۳۷ سال است که مردم ایران را به اسارت گرفته و کشتار و فقر و جنگ و تروریسم و اعدام و زندان و شکنجه را به آنها تحمیل کرده است. 
به همه بگوئیم تا این رژیم هست، بنیاد گرائی و تروریسم و کشتار و جنگ از خاورمیانه و دنیا رخت نخواهد بست.
من به عنوان یک هنرمند، ازهمه هنرمندان و آزادیخواهان مترقی دنیا میخواهم دراین اعتراض به کمک مردم ایران بشتابند.
از همه هموطنانم می خواهم در تجمعات اعتراضی و تظاهرات که در رم و پاریس بر علیه سفر رئیس جمهور آخوندها برگزار میشود بخصوص در تظاهرات گسترده پاریس شرکت کنند.
رضا اولیا 25ژانویه 2016

محمد قرائی:‌ منطق ارتجاع، منطق انقلاب!


«به آنهایی که در زیر شکنجه‌ها، خدا و خلق را به یاری می‌طلبیدند می‌گفتند کدام خلق؟ بمانید و بپوسید؛ اینجا جزیره ثبات است!
ما می‌گفتیم مگر می شود بهار را از آمدن بازداشت...، مگر می شود ملتی را تا به ابد اسیرنگه داشت؟ نه، ...چرا که اراده خلق است، سنت تاریخ است، بشارت همه انبیا...و انقلابیون بزرگ جهان است که خلق پیروزپیروزمیشود و آینده تابناک است».مسعود رجوی،4 بهمن 1357 دانشگاه تهران
در مقطعی دیگر از تاریخ مبارزات خونبار مردم ایران، و در مداری کیفا متفاوت، رویارویی تمام عیار ارتجاع و انقلاب بار دیگر چنگ درچنگ شدند. خامنه ای و گماشته اش در عراق در سایه سارسکوت شرم آور مماشاتگران، مصمم به برچیدن کانون استراتژیک انقلاب اشرف پایدار شدند. تیروتبر بر سینه های بی سپر باریدن گرفت. طوفانی از توطئه های رنگارنگ علیه رشیدترین فرزندان مردم ایران شکل گرفت. بوقهای ارتجاعی و استعماری میگفتند و می نوشتند مگرچند هزار نفر بی سلاح در مقابل حاکمان تا دندان مسلح تهران و حاکمیت غارتگر مماشات کننده توان ایستادگی دارند؟!
همان صدا وهمان اراده آشنا، این بارهم گفت:
«اگراشرف بایستد جهان خواهد ایستاد!»
اشرف پایدار به محاصره حرامیان و قداره بندان در آمد. اشرف مقاوم سنگسار و گلوله باران شد. خاکش اشغال و اموالش به غارت رفت. دشنه جنایتکاران آخوندی قلب مزار مرواریدش را شکافت. برغم همه حمله و هجومها، اشرف خون چکان در هیبت مقاومت روی پای خود ایستاد و جهانی را به شگفتی واداشت. امروز اشرف در اقصاء نقاط جهان و در جای جای مهین در زنجیر تکثیر شده و به مقاومت تا پیروزی ادامه خواهد داد. شکنجه گاهها و زندانهای قرون وسطایی آخوندها یکی از این رزمگاههاست که از پایداری خاموش و در عین حال پرشکوه اشرفیان، الهام و انگیزه گرفته است. یاد و نام مجاهد شهید غلامرضا خسروی گرامی باد که تنها به خاطر همیاری و کمک به سیمای آزادی به تیرک دار سپرده شد. هموکه بند 350 زندان اوین را به اشرفی کوچک ولی خروشان مبدل کرده بود.
قبل ازآن مجاهد شهید علی صارمی را داشتیم که بخاطر رشادت، جسارت وانسانیتش، زندانیان اورا
«علی آقا» صدایش میزدند.«دربیستمین گلریزان همیاری» اطلاعیه زندانیان سیاسی از گوهردشت کرج که از سیما پخش شد، هم انگیزاننده و هم تکاندهنده بود. آنها از جیره ناچیزغذایی خود صرف نظرکرده بودند برای کمک به سیمای آزادی. نامه های زندانیان سیاسی همچون معزی و ارژنگ داوودی و... برای حمایت ازمجاهدین، براستی غرورانگیز و انگیزاننده است. زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز با الهام از مقاومت مجاهدان اشرفی ساکن لیبرتی، مزدوران وشکنجه گران رژیم را کلافه کرده اند. آنها با کمکهای ارزشمند و پیامهای پرشورشان بمانند مجاهدان لیبرتی به قاتلان حرث و نسل مردم ایران بیا بیا میگویند. مردم ایران و تاریخ مبارزاتی این مرزوبوم هرگز جانفشانی قهرمانان اشرفی در سیاهچالهای ملاها را فراموش نخواهند کرد. پس ازبرگزاری پیروزمند و باشکوه بیستمین گلریزان همیاری با سیما، اکنون اشرف نشانان خارج از مرزها، آماده کارزار شگرف دیگری هستند.
کارزار نه به آخوند روحانی، رئیس جمهورشکنجه واعدام و سنگسار. شرکت فعال هر ایرانی در تظاهرات علیه روحانی در پاریس، حمایت از آزادی زندانیان دربند و شکنجه در ایران است. شرکت فعال در تظاهرات علیه روحانی حمایت از قهرمانان مجاهد در زندان لیبرتی است. حمایت از زنان بی پناه، کودکان کار در سراسر ایران است. این فرصت تاریخی را غنیمت شمریم!

هادی محسنی:‌ نه به روحانی، رئیس جمهور اعدام و سرکوب در ایران


حسن روحانی قرار بود در روزهای 16 و 17 نوامبر 2015 در پاریس باشد؛ اما با وقوع یکسری جنایتهای تروریستی در پاریس این سفر 28 ژانویه 2016 انجام میشود. بنوشته رسانه ها این نخستین سفر رئیس‌جمهور رژیم ایران از ۱۰ سال پیش تا کنون به اروپاست.
براساس عملکرد حکومت ولایی ایران از سال 1357 تاکنون و ماهیت ایدئولوژی فقهی آن، صفت تروریست شایسته چنین حکومتی است. بهمین جهت در کارزارهای گوناگون مقاومت ایران بدون توجه به اینکه رئیس جمهور چه کسیست و یا او را جزو کدام باند و جناح ولایت فقیه به حساب می آورند حامیان مقاومت در خیابانهای سراسر جهان گفته و می گویند: احمدی نژاد، خاتمی، روحانی... است یک تروریست...
حسن فریدون (روحانی) در سال ۱۳۲۷ در شهرستان سرخه دراستان سمنان زاده شد. روحانی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، علل تغییر نام خانوادگی خود را از فریدون به روحانی چنین شرح می‌دهد
وقتی در سال ۱۳۴۰ وارد قم شدم، دوستان طلبه به نام‌خانوادگی من ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند: « فردا که آیت‌الله شدید، مردم شما را آیت‌الله فریدون بخوانند؟! اصلاً این نام فامیل مناسب فعالیت آینده شما نیست و باید آن را تغییر دهید.« و نهایتا دوستان حوزویش نام روحانی را به جای» فریدون« می پسندند.
حسن روحانی رئیس جمهور مردم ایران نیست. انتخابات در حکومت فقهی! این رژیم، آلوده به اغتشاشات جناحی و باندبازی قدرت طلبانه بین آنهاست. فریدون دهها سال در ارگان امنیتی حکومت ولایت فقیه مشغول سرکوب و اجحاف بوده است. در قیام سال 1378 این آخوند نقش مستقیم در سرکوب داشت.
اکنون 16 سال از تظاهرات شکوهمند سال 1378 می گذرد. بهانه اعتراض دانشجویان در آن سال، توقیف روزنامه « سلام» بود. رژیم ایران طبق معمول، ضد تظاهراتی در 23 تیر 1378 راه انداخت. سخنران اصلی این ضد تظاهرات حسن فریدون (روحانی) بود. او در آن زمان، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.
فریدون خان در آن سخنرانی در دانشکاه تهران، خیلی فاشیستی تر از دلواپسان فعلی دربار ولایت از سرکوب تظاهرات ابراز شادمانی و پیروزی می کرد. اوبا وقاحت ولایی صدها هزار مردم و دانشجویان را افرادی شرور و فرصت طلب و ... خطاب می کرد:
«افراد شرور افراد وابسته به گروههای سیاسی ورشکسته و منزوی شده در جامعه از این فرصت خواستند سوء استفاده کنند... حادثه تلخی که رخ داد... حرمت شکنی بود. (می خواستند) با شکستن حرمت و تقدس ارزشهای انقلابی ارکان نظام و بویژه رکن رکین انقلاب یعنی حریم ولایت... راه را برای توطئه های بعدی آماده کنند... اهانت به مقام ولایت اهانت به ملت است...»(پیاده شده از نوار سخنرانی روحانی در 23 تیر 1378)
بخاطر همین سرسپردگی آخوند روحانی به مقام ولایتش هست که حداد عادل عضو تئوریک دربار خامنه ای در تمجید فریدون می گوید: « وی در کارنامه خود نمره‌ای مثل سخنرانی 23 تیرماه سال 78 را دارد...».(خبرگزاری فارس به نقل از حداد عادل 7 مهر 93)
حداد عادل حداقل 2 نکته را البته با این نمره دهی دنبال می کند
الف- روحانی سرسپرده دربار ولایت است و سالها دبیر شورای عالی امنیت خامنه ای بوده است
ب- اعمال فعلی روحانی و جیغ و داد مدره بازی و اصلاح طلبی اش سازگار ماهیت او نیست

 بهمین خاطر است که مردم، آخوند شیاد روحانی را « روباه بنفش» نامگذاری کرده اند. همانطور که خاتمی نیز ولایت فقیه را « منتسب به وحی» می دانست و مردم اورا « سید خندان شیاد» نامگذاری کرده بودند...
حال، رئیس جمهور اعدام در ایران با هیئتی از عناصر اطلاعاتی و افرادی با سوابق تروریستی میخواهد وارد اروپا و ازجمله فرانسه شود.
سئوال اینجاست که معاملات مماشاتگران با نامگذاری مدره و « اهل تعامل» به روحانی چیزی از ماهیت تروریستی و بنیادگرایی حاکمیت ایران کم می کند؟ آقای اولاند، چه فرقی بین احمدی نژاد و شیخ فریدون کشف شد که دوباره اورا میخواهید در کاخ الیزه پاریس ملاقات کنید؟
به اعتراف تمام رسانه ها اعدام و سرکوب مردم ایران در دوران روحانی همچنان رو به فزونی است. فعالین مدنی، پیروان سایر ادیان، هنرمندان و سینماگران، کارگران و پرستاران و همه مردم ایران در معرض سرکوب، توهین و تحقیر هستند.
بنا به اطلاعات گردآوری شده توسط رسانه های مقاومت ایران درباره اعدامها در دوران روحانی، رژیم ایران جمعاٌ ۲۱۶۶ نفر را در فاصله مرداد ۱۳۹۲ تا دی ماه ۱۳۹۴ اعدام کرده است. ۶۳ نفر از اعدام شدگان در دوران آخوند روحانی، زن بودند.
 بنابراین اعتراضات از طرف همه اقشار ملت ایران و آزادیخواهان جهان علیه این سفر، هر روز اوج می یابد:
27 دی امسال زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند در نامه اعتراضیش به آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه می نویسد:

«...جالب است که بدانید، روحانی به گفته صریح خودش تنها، تنها رئیس‌جمهور امنیتی حکومت بنیاد گرای آخوندی از بدو تحمیل آنها توسط استعمار به میهنم می‌باشد و همچنین با استثنا کردن دهه 60 که خمینی و تمامی عناصرش قبل از ملون شدن به رنگهای به اصطلاح، اصلاح‌طلب و سبز و مشارکت و اعتدال و ملی و مذهبی و بنفش و... بزرگترین قتل‌عام تاریخ ایران‌زمین را به‌وجود آورده بودند، رکورد‌دار اعدام در دنیا می‌باشد
البته نظر مردم و نمایندگان فهیم و آزادیخواه فرانسوی را بارها و بارها در حمایت از مقاومت سازمان‌یافته و تنها آلترناتیو حکومت بنیادگرای آخوندی شاهد بوده‌ایم.
ولی بدانید که مردم میهنم ایران، مصمم به سرنگونی این حکومت تروریست و بنیاد گرا می‌باشند و از بذل هیچگونه فدیه و بهایی در این راه مضایقه نمی‌کنند... «.
ضمن درود بر پایداری این فرزند برومند خلق ایران که از پایداری کانون رزم آوران ایران زمین در اشرف و رزمگاه لیبرتی سرچشمه می گیرد سخن را با نکاتی از قسمت آخر مقاله این زندانی به پایان می برم:
«در پایان فرصت را غنیمت شمرده از کلیه هموطنان و مردم شریف فرانسه درخواست می‌کنم و از تمامی بی‌تابان آزادی و دموکراسی می‌خواهم با ابراز انزجار از دیدار شرم‌آور قاتل مردم ایران یعنی حسن روحانی در تمامی آکسیونهای مربوطه صدای من و دیگر یارانم را به گوش مماشات‌گران برسانند
به آرزوی سرنگونی هر چه سریعتر حکومت تروریستهای بنیادگرای آخوندی «.

پس 28 ژانویه 2016 در حمایت از همه مردم ایران با فریاد نه به رئیس جمهور اعدام در ایران وسرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه، سفر روحانی به پاریس را محکوم و شعار خواهیم داد: مرگ بر اصل ولایت فقیه، زنده باد آرتش آزادی و ... .حسن روحانی قرار بود در روزهای 16 و 17 نوامبر 2015 در پاریس باشد؛ اما با وقوع یکسری جنایتهای تروریستی در پاریس این سفر 28 ژانویه 2016 انجام میشود. بنوشته رسانه ها این نخستین سفر رئیس‌جمهور رژیم ایران از ۱۰ سال پیش تا کنون به اروپاست.
براساس عملکرد حکومت ولایی ایران از سال 1357 تاکنون و ماهیت ایدئولوژی فقهی آن، صفت تروریست شایسته چنین حکومتی است. بهمین جهت در کارزارهای گوناگون مقاومت ایران بدون توجه به اینکه رئیس جمهور چه کسیست و یا او را جزو کدام باند و جناح ولایت فقیه به حساب می آورند حامیان مقاومت در خیابانهای سراسر جهان گفته و می گویند: احمدی نژاد، خاتمی، روحانی... است یک تروریست...
حسن فریدون (روحانی) در سال ۱۳۲۷ در شهرستان سرخه دراستان سمنان زاده شد. روحانی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، علل تغییر نام خانوادگی خود را از فریدون به روحانی چنین شرح می‌دهد
وقتی در سال ۱۳۴۰ وارد قم شدم، دوستان طلبه به نام‌خانوادگی من ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند: « فردا که آیت‌الله شدید، مردم شما را آیت‌الله فریدون بخوانند؟! اصلاً این نام فامیل مناسب فعالیت آینده شما نیست و باید آن را تغییر دهید.« و نهایتا دوستان حوزویش نام روحانی را به جای» فریدون« می پسندند.
حسن روحانی رئیس جمهور مردم ایران نیست. انتخابات در حکومت فقهی! این رژیم، آلوده به اغتشاشات جناحی و باندبازی قدرت طلبانه بین آنهاست. فریدون دهها سال در ارگان امنیتی حکومت ولایت فقیه مشغول سرکوب و اجحاف بوده است. در قیام سال 1378 این آخوند نقش مستقیم در سرکوب داشت.
اکنون 16 سال از تظاهرات شکوهمند سال 1378 می گذرد. بهانه اعتراض دانشجویان در آن سال، توقیف روزنامه « سلام» بود. رژیم ایران طبق معمول، ضد تظاهراتی در 23 تیر 1378 راه انداخت. سخنران اصلی این ضد تظاهرات حسن فریدون (روحانی) بود. او در آن زمان، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.
فریدون خان در آن سخنرانی در دانشکاه تهران، خیلی فاشیستی تر از دلواپسان فعلی دربار ولایت از سرکوب تظاهرات ابراز شادمانی و پیروزی می کرد. اوبا وقاحت ولایی صدها هزار مردم و دانشجویان را افرادی شرور و فرصت طلب و ... خطاب می کرد:
«افراد شرور افراد وابسته به گروههای سیاسی ورشکسته و منزوی شده در جامعه از این فرصت خواستند سوء استفاده کنند... حادثه تلخی که رخ داد... حرمت شکنی بود. (می خواستند) با شکستن حرمت و تقدس ارزشهای انقلابی ارکان نظام و بویژه رکن رکین انقلاب یعنی حریم ولایت... راه را برای توطئه های بعدی آماده کنند... اهانت به مقام ولایت اهانت به ملت است...»(پیاده شده از نوار سخنرانی روحانی در 23 تیر 1378)
بخاطر همین سرسپردگی آخوند روحانی به مقام ولایتش هست که حداد عادل عضو تئوریک دربار خامنه ای در تمجید فریدون می گوید: « وی در کارنامه خود نمره‌ای مثل سخنرانی 23 تیرماه سال 78 را دارد...».(خبرگزاری فارس به نقل از حداد عادل 7 مهر 93)
حداد عادل حداقل 2 نکته را البته با این نمره دهی دنبال می کند
الف- روحانی سرسپرده دربار ولایت است و سالها دبیر شورای عالی امنیت خامنه ای بوده است
ب- اعمال فعلی روحانی و جیغ و داد مدره بازی و اصلاح طلبی اش سازگار ماهیت او نیست

 بهمین خاطر است که مردم، آخوند شیاد روحانی را « روباه بنفش» نامگذاری کرده اند. همانطور که خاتمی نیز ولایت فقیه را « منتسب به وحی» می دانست و مردم اورا « سید خندان شیاد» نامگذاری کرده بودند...
حال، رئیس جمهور اعدام در ایران با هیئتی از عناصر اطلاعاتی و افرادی با سوابق تروریستی میخواهد وارد اروپا و ازجمله فرانسه شود.
سئوال اینجاست که معاملات مماشاتگران با نامگذاری مدره و « اهل تعامل» به روحانی چیزی از ماهیت تروریستی و بنیادگرایی حاکمیت ایران کم می کند؟ آقای اولاند، چه فرقی بین احمدی نژاد و شیخ فریدون کشف شد که دوباره اورا میخواهید در کاخ الیزه پاریس ملاقات کنید؟
به اعتراف تمام رسانه ها اعدام و سرکوب مردم ایران در دوران روحانی همچنان رو به فزونی است. فعالین مدنی، پیروان سایر ادیان، هنرمندان و سینماگران، کارگران و پرستاران و همه مردم ایران در معرض سرکوب، توهین و تحقیر هستند.
بنا به اطلاعات گردآوری شده توسط رسانه های مقاومت ایران درباره اعدامها در دوران روحانی، رژیم ایران جمعاٌ ۲۱۶۶ نفر را در فاصله مرداد ۱۳۹۲ تا دی ماه ۱۳۹۴ اعدام کرده است. ۶۳ نفر از اعدام شدگان در دوران آخوند روحانی، زن بودند.
 بنابراین اعتراضات از طرف همه اقشار ملت ایران و آزادیخواهان جهان علیه این سفر، هر روز اوج می یابد:
27 دی امسال زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند در نامه اعتراضیش به آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه می نویسد:

«...جالب است که بدانید، روحانی به گفته صریح خودش تنها، تنها رئیس‌جمهور امنیتی حکومت بنیاد گرای آخوندی از بدو تحمیل آنها توسط استعمار به میهنم می‌باشد و همچنین با استثنا کردن دهه 60 که خمینی و تمامی عناصرش قبل از ملون شدن به رنگهای به اصطلاح، اصلاح‌طلب و سبز و مشارکت و اعتدال و ملی و مذهبی و بنفش و... بزرگترین قتل‌عام تاریخ ایران‌زمین را به‌وجود آورده بودند، رکورد‌دار اعدام در دنیا می‌باشد
البته نظر مردم و نمایندگان فهیم و آزادیخواه فرانسوی را بارها و بارها در حمایت از مقاومت سازمان‌یافته و تنها آلترناتیو حکومت بنیادگرای آخوندی شاهد بوده‌ایم.
ولی بدانید که مردم میهنم ایران، مصمم به سرنگونی این حکومت تروریست و بنیاد گرا می‌باشند و از بذل هیچگونه فدیه و بهایی در این راه مضایقه نمی‌کنند... «.
ضمن درود بر پایداری این فرزند برومند خلق ایران که از پایداری کانون رزم آوران ایران زمین در اشرف و رزمگاه لیبرتی سرچشمه می گیرد سخن را با نکاتی از قسمت آخر مقاله این زندانی به پایان می برم:
«در پایان فرصت را غنیمت شمرده از کلیه هموطنان و مردم شریف فرانسه درخواست می‌کنم و از تمامی بی‌تابان آزادی و دموکراسی می‌خواهم با ابراز انزجار از دیدار شرم‌آور قاتل مردم ایران یعنی حسن روحانی در تمامی آکسیونهای مربوطه صدای من و دیگر یارانم را به گوش مماشات‌گران برسانند
به آرزوی سرنگونی هر چه سریعتر حکومت تروریستهای بنیادگرای آخوندی «.

پس 28 ژانویه 2016 در حمایت از همه مردم ایران با فریاد نه به رئیس جمهور اعدام در ایران وسرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه، سفر روحانی به پاریس را محکوم و شعار خواهیم داد: مرگ بر اصل ولایت فقیه، زنده باد آرتش آزادی و ... .

سینادشتی:‌ روحانى تداركچى قاطر نظام در پاريس چه ميخواهد؟


در يك نگاه سطحى بايد دنيا را به كام روحانى و خامنه اى ديد. امريكا سكاندار سياست مماشات از هيچ تلاشى براى كمك به رژيم كوتاه نيامده است، روساى جمهور روسيه و چين هم كه به خدمت عظما شرفياب شده و ميلياردى قرار داد نوشته اند، تحريم هاى مرتبط با اتمى هم كه تمام شد، هئيت هاى اقتصادى اروپا هم كه پشت هم قطار شده و به تهران امده و خلاصه انچه در چنته دارند براى عرضه و فروش آورده و مثلا كشور بشر دوست سوئد اعلام ميكند كه ايران به شريك اول تجارتى سوئد در خاورميانه تبديل ميشود و خلاصه هى هى جبلى قم قم!
حضرات فقط به يك مشكل، به طور علنى اشاره ميكنند كه بحث قيمت نفت است و در حالى كه روحانى ميگفت "دولت با نفت سى دلارى اداره خواهد كرد" الان با بشكه اى ٢٣ دلارى چه خواهند كرد؟.
اما اين كمبود قيمت نفت روى بودجه ى ارگان سركوب و سهم سپاه براى دخالت در سوريه و عراق و لبنان و يمن و ... تاثير نداشته است.
رژيم هم بارها بر  حفظ اعماق استراتژيك خود در لبنان و عراق و يمن و سوريه تاكيد كرده است.
اما چرا از اين همه نكات مثبت براى رژيم كه واقعا مهم هست، نشانى در روزمره ى سياسى درون نظام ديده نميشود؟ چرا جشن گشادگى حلقه ها به دور گردن نظام برپا نميشود؟ چرا در صحنه ى مهمترين مسئله روز رژيم هر چه هست بوى انقباض و حذف ميدهد و از وليمه خورى به "قاطر" خطاب كردن رسيده اند؟.
روزنامه ى واشنگتن پست در مقاله اى به رد توهم باز گشائى سياسى و اجتماعى در اين دوران پرداخته است و هشدار ميدهد كه خوشباورى در مورد تغيير ماهيت رژيم را كنار بگذاريم.
گسترش اختناق اجتماعى و بر دار كشيدن علنى  بى سابقه در كل كشور خبر از پتانسيل عظيم اجتماعى ميدهد كه در جامعه ى ايران در صدد انفجار است. نگرانى حضرات عظما، قاطر اعظم، و تداركچی دوم يعنى روحانى، به اين معنى است كه رژيم از تعادل اجتماعى و داخل كشورى اين تبليغات سرسام آور تثبيت و گشادگى به شدت وحشت دارد.
آمار دلارهاى آزاد شده توسط امريكا اختلاف فاحشى با رقم هاى اعلام شده توسط رژيم دارند. اختلاس هاى نجومى و هزينه ى سرسام آور دخالت هاى نظامى سپاه  هم سهم شير را ميطلبند.
اما پتانسيل انفجارى اجتماع در بستر بيكارى، فقر، ظلم عريان، تبعيض هاى جنسى، ستم مليتى و به روز سياه نشاندن بخشهاى عظيمى از جامعه در مرداب اعتياد، نبود اعتماد بين مردم و دولت، نبود اميد به بهبود تدريجى وضعيت كه خود را در قالب هزل هاى تلخ بارز ميكند، دوران پسا برجام و پسا برشام را زهر فلج كننده اى براى كل نظام تبديل كرده است. جناحى از حكومت براى استمرار كل نظام به دخيل بستن به امريكا و اروپا از لحاظ سياسى چشم دوخته است. جامه ى پسا كمپرادور نظام اقتصادى در ايران بسيار پوسيده تر از اين است كه با وصله هاى روسى- چينى رفو بشود. صنعت نفت در نياز مبرم به بازساخت و تعمير زيرينايى به سر ميبرد و استانداردهاى اين صنعت بيشتر در هماهنگى با صنعت امريكا و اروپا ست و تطبيق با استاندارد روسى را بر نميتابد.
روحانى به پاريس ميايد تا در تعادل درونى رژيم دست بالاترى را نصيب جناح خودى بكند كه شديدا در تقابل انتخاباتى به ان نيازمند است. وزنه ى  روانى تعامل با فرانسه در ايران بسيار بالاتر از كارت چين و روسيه هست. انگار كه دوران قاجار و سياست موازنه ى مثبت روس و انگليس در دربار، اينك به سياست امتياز دادن چند طرفه تبديل شده است. فرق اين دوران اما با دوران ناصرالدين شاه اين است كه مردم ما از سه انقلاب مشروطيت، نهضت ملى و بهمن ٥٧ عبور كرده اند. ذهن مرتجع نظام فقاهتى، حتى در پيچيده ترين و حرامزاده ترين نوع آن از درك حركت تاريخ و انقلاب اجتماعى، عاجز است. مقاومت مردم ايران در شكل سازمان يافته ى ان در هيبت مجاهدين خلق و شوراى ملى مقاومت، بيش از هر چيز پاسخ به يك ضرورت تاريخى با پذيرش حداكثر قيمت، مى باشد.
اين ضرورت سرنگونى اين حكومت براى پاسخ مثبت به وجود و لا وجود كشورى به نام ايران است. خواست رهايى از شر ولايت فقيه، روياى روزمره هر ايرانى است، هيچ ايرانى را نميشود يافت كه در پاسخ كه آيا اين رژيم بماند يا برود، در اولين واكنش عكس العملى بگويد: بماند! حتى انهايى كه در مسير خدمتشان به اين رژيم و تحت تاثير دجالگريهاى خمينى به جبهه  جنگ با عراق رفتند و مجروح و معلول برگشتند، از آنچه كه برسر ميهن ميايد، غمگين و افسرده و ملول هستند و تغيير ميخواهند. اين تغيير در اصيل ترين و ناب ترين شكل خود، به ايجاد يك نظام دموكراتيك، سكولار، جمهورى خواه و با بردار صريح تساوى افراد و عدالت اجتماعى منجر خواهد شد.
اين تغييرات به طور خالص و جامع آن را در نام مريم رجوى خلاصه ميكنيم. كمااينكه رژيم فقاهتى با همه ى جنايتها، دزدى ها، تبعيض ها، تحقيرها و تجاوزهايش به پيكر بشريت، در كلمه ى خامنه اى خلاصه شده است. روحانى نفر خامنه اى است، نفر اپوزيسيون نيست! اصلاحگر دين و نظام نيست، عامل اجرائى است، آب و كاه عظما را تنظيم كرده و تداركچى سگوند محسوب ميشود، تدراكچى اوليه، خاتمى، فعلا از دور مصرف خارج شده است، اما در نظام فعلى هر چه ته انبان را كاوش كنند و اين توبره را زير و رو كنند، باز چيزى غير از دار و شلاق و روحانى و رفسنجانى و لاجوردى و قاضى مرتضوى و صلواتى از آن در نمى آيد، كما اينكه هزار هزار مجاهد را بكشند، اصلا از كابوس سرنگونى خلاصى نمى يابند. روحانى امده تا در پاريس به اميدى و حاصلى براى رهايى از اين افق دهشتبار براى او خلاص بشود. ما هم به پاريس ميرويم تا با سر كشيدن يك نام عزيز و براى ما مقدس، نام مريم رجوى، به روياى دست يافتنى آزادى براى ايران و ايرانى، شهادت بدهيم. تظاهرات پاريس براى ما فراتر از هر اكت سياسى، جشن تولد و زندگى شهدايمان و شهداى قيام است، مراسم بالندگى مقاومتى است كه نه، سر ايستادن ندارد.
با ما همراه شويد، جشن و جنگ بزرگى است.

۱۳۹۴ بهمن ۳, شنبه

قلع و قمع کاندیداهای اخوند روحانی


شورای نگهبان که از جمله طیول ولی فقیه ارتجاع است ، در اقدامی قابل پیش بینی قریب 60 درصد از کاندیداهای نزدیک به باند رفسنجانی – روحانی را حذف کرد و بدین سان به شقه و شکاف هرچه بیشتر در راس نظام آخوندی بر سر کرسی های دو مجلس حکومتی و خبرگان رهبری ضریب زد.
ابعاد حذف فله ای کاندیداهای باند روحانی از سوی “فیلتر» باند ولی فقیه در حالی است که برای نمونه سایت حکومتی دنیای اقتصاد (1 بهمن 1394) از جمله گزارش کرده است:”از ۵۴ نامزد حزب! اعتماد ملی، تنها یک نفر تایید شده است. مردم‌سالاری بیش از ۶٠ چهره مورد قبول خود را نامزد نمایندگی کرد ولی کمتر از ١٠ نفر آنان تایید صلاحیت شده‌اند. از ١٠٠ نامزد مورد حمایت کارگزاران سازندگی هیچ‌یک تایید صلاحیت نشدند. نامزدهای مورد حمایت انجمن اسلامی ! مدرسین دانشگاه‌ها، همگی ردصلاحیت شدند.
حزب اعتدال و توسعه طرفدار دولت در سراسر کشور از حدود ٣۴٠ نفر برای نامزدی مجلس دعوت کرد ولی صلاحیت حدود ٣٠٠ نفرشان احراز نشد. از تعداد ٢۶ نامزد انجمن اسلامی! جامعه پزشکی و ١۴۶ نامزد حزب ! اتحاد ملت ایران هم کسی تایید نشد».
صرف نظر از پسوندهای قلابی و حزب سازی های تصنعی از سوی رسانه های رژیم برای فضا سازی ، به یقین حذف بخش بزرگی از کاندیداهای موردحمایت “دولت و تدبیر و امید » که صدای متولی آن را نیز درآورده است ، خود بهترین گواه برطرح مهندسی انتخایات از سوی ولی فقیه زهر خورده در دوران پسا زهر خوران اتمی می باشد. 
ابعاد بحران بحدی است که برای نمونه رئیس دولت یازدهم نظام آخوندی در تازه ترین سخنان ، صحنه بحران موجود و جنگ قدرت در میان باند های حکومتی را اینگونه به تصویر کشیده است: “ما قانون اساسی را اینجوری می خواهیم تفسیر بکنیم، قانون اساسی را اینجوری می خواهیم اجرا بکنیم، اسمش خانه ملت است، نه خانه یک جناح،...خوب همه بیایند پای صندوق آراء، چه جوری بیایند پای صندوق آراء، قبلش ما باید امید ایجاد کنیم، شور ایجاد کنیم، رقابت ایجاد کنیم، خوب یک جناح اگر نیست، یک جناح اگر هست،که خوب همانا دیگه انتخابات هفتم اسفند نمی خواهد، همانها تشریف ببرند مجلس دیگه».
همچنین آخوند روحانی ضمن خطاب قراردادن شخص خامنه ای بی محابا سیاست وی را در این زمینه به چالش کشید و گفت: “«ما امروز بعد از سی ماه مذاکره با سختیهای فراوان با تصمیمات بسیار بسیار سخت و با مسئولیتهای سنگینی که در بسیاری از موارد من شخصا بعهده گرفتم...حالا توی ماشینی که داره حرکت می کنه شما نمی توانید بگید که همه چیزش به اندازه هم ارزش داره، اما یکی اش اگر نباشه ماشین حرکت نمی کنه، یا تایر هم نباشه حرکت نمی کنه، لاستیک شما باد هم نداشته باشه ادامه پیدا نمی کنه».
ترجمان این سخنان همان سهم خواهی باند رفسنجانی – روحانی در جنگ قدرت بر سر کرسی های دو مجلس حکومتی است. رئیس جمهور دست نشانده ولی فقیه با زبان بی زبانی بدن سان به ولی نعمت خود یادآوری می کند که در نبود وی و سیاست های دولت ، به یقین اکنون رژیم آخوندی در کلیت اش در نقطه فعلی و در دوران پس از برداشتن تحریم ها نیز شخص ولی فقیه همچنان بر مسند قدرت نمی بود.

۵ هزار حرکت اعتراضی در سال جاری در کشور



ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور کابینه آخوند روحانی روز پنجشنبه اول بهمن در دومین همایش استانداران و فرمانداران رژیم در تهران به گسترش اعتراضات اجتماعی در جامعه اعتراف کرد و گفت: ”حدود ۵ هزار تجمع صنفی و غیرصنفی در طول سال جاری در کشور برگزار شد که از این میان به جز یکی دو مورد همگی مدیریت شده‌اند“.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا کسانی که به سفارت عربستان در تهران حمله کردند، سازماندهی شده دست به چنین عملی زدند گفت: ”باید بگوییم که بله این افراد سازماندهی شده آمدند و بیش از ۱۰ سال است که در کرج و تهران و با محورهای فعالیت‌هایی در زمینه امور خیریه و فعالیت‌های مذهبی فعالیت دارند. از مسئولان نیز عده‌ای …از آنها حمایت کرده‌اند.
حسین ذوالفقاری برای در بردن مزدوران بسیجی و سپاهی از حمله به سفارت عربستان در تهران، به طور مضحکی مدعی شد: ”سازماندهی آن از سوی فردی در خارج از کشور صورت گرفت.… شخص بیرونی که لیدری این ماجرا را بر عهده داشت به داخل منتقل شده و تحت بازجویی قرار گرفته است“.
خبرگزاری حکومتی ایسنا1بهمن94-21ژانویه2016