علیزاده کیست؟ روشنفکر باصداقت و باهوشی که در شرایط فعلی امنیت مملکت را به آزادی بیان ترجیح میدهد؟ یک فعال سیاسی، که خودش را مدافع وضع موجود و متعلق به نظام حاکم میداند و از «معمار بزرگ سیاست خارجی» آن تجلیل میکند؟
یک سخنور خوشباور، که چون نتوانسته ماهیت این نظام را به شکل مؤثر عوض کند، آگاهانه، تصویر آن را عوض کرده و، خیرخواهانه، برای این تصور تحریفشده تبلیغ میکند؟ یک «آخوند کراواتی»، یک غربنشین غربستیز، که منافع ملا را منافع ملی میداند، و در قلب انگلستان برای «جمهوری اسلامی» ایران کسب اعتبار میکند؟
علیزاده این همه هست و از این هم فراتر: علیزاده اکستازی شوونیستهای شیعی است، افیون ایرانیان «امیدوار»، مخلوطی از متعلقات ملی و میهنی با مخلفات آیینی و مذهبی. علیزاده؟ استاد سادهسازی بحثهای پیچیده، سر هم کردن استعارات کهنه، تصنیف ترانههای سیاسی، و طبعاً متخصص بازیافت شیخ مشروعهخواه، و آل احمد، و البته شریعتی: با همان هیجان و حرارت، و با همان اعتماد به نفس، حرف میزند و به همان اندازه طبل توخالی است. تواناش در فن خطابه است و توخالی بودناش امتیاز او است: صدایاش بلندتر به گوش میرسد. با صدای بلند، میگوید که ملت ما به دموکراسی وارداتی نیازی ندارد و از صدر مشروطه مشغول تمرین دموکراسی است، میگوید افسران اصولگرا در سوریه از امنیت ملت ما دفاع میکنند و بعدتر میگوید اسد قصاب ملت سوریه است، و میگوید ... از جایی به بعد، نه تکرار مکررات، نه تحریف تاریخ، و نه حتا تناقضها: هیچیک از اینها از توان اقناعکنندگی این خطیب و از شور شنوندگان او نمیکاهد. از جایی به بعد (از همان آغاز؟)، دیگر اهمیتی ندارد از چه حرف میزند، آنچه میگوید و آنچه گفته مهم نیست، چون همان حرفهایی از دهاناش در میآید که عدهای – انبوهی – پیشاپیش و مؤمنانه مشتاق شنیدن آن اند: حرفهای خودشان! این علیزاده نیست که برای آنها حرف میزند، آنها – از سرخوردگان سیاسی و سادهدلان امیدوار و وطنپرستان دوآتشه تا مؤمنان به نظام مقدس و پادوهای رسانهای جمهوری اسلامی در کانادا و ایتالیا و انگلیس و مالزی و آمریکا – از دهان علیزاده حرف میزنند. علیزاده حرفی برای گفتن ندارد. او یک «بلندگو» است، یک تریبون برای تبلیغ صدایی که به بهای سرکوب هر صدای مخالف و هر صدای مترقی تشدید میشود. علیزاده کیست؟ مسئول هماهنگسازی در یک ارکستر اعتقادات کوبهای، یک همآوایی «ارتجاعی» (به هردو معنای فنی و فرهنگی کلمه)، و این وظیفهای است که به نحو احسن برای مخاطبان خود انجام میدهد: یک «فضای بازآوایی» که صدای موافقان را برجسته میکند، به نظراتشان جواب میدهد، و برای تشدید هرچه بیشتر این همآوایی هم نظرات موافق و هم نظرات مخالف را پای پستهای پیاپی خود منعکس میکند (و قاعدتاً همین نوشته را هم زیر پست آخرش خواهد گذاشت). علیزاده چیست؟ یک فضای رسانهای، یک ترامپ «آریایی - اسلامی» که هرچه منفورتر شود، برای آن عده، محبوبتر خواهد شد.
علیزاده – هرچه باشد – بیمار نیست، نشانهی بیماری است. علیزاده عارضه است، محصول جامعهای که از آرمانخواهی اجتماعی و از ترقیطلبی فرهنگی تهی شده، جامعهای هم سیاستزده هم سیاستزدوده، جامعهای که سیاستورزی را به ارگاسم اجتماعی (انتخابات ادواری) و عملگرایی سیاسی را به انحطاط اخلاقی (انتخاب مستمر از بین بد و بدتر) تقلیل داده: علیزاده بخشی از خود ما است: یک دهان بیانتها که، در بدنی به کما رفته، تا اطلاع ثانوی به خطابه ادامه خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر