۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

گرامي باد خاطرة تابناك شيرزن مجاهدخلق، راضيه كرمانشاهي



خواهر مجاهد راضيه كرمانشاهي شيرزن قهرمان مجاهدخلق، از برجسته‌ترين مسئولان سازمان مجاهدين خلق ايران نيمه‌شب سه 23 ارديبهشت 1393، دو هفته پس از يك عمل سنگين جراحي، در اثر ايست قلبي در بيمارستان در آلباني بدرود حيات گفت.

بزرگ زن انقلابي ِمجاهدخلق، راضيه كرمانشاهي در ديکتاتوري‌هاي

شاه و شيخ تمام وجود خود را وقف مبارزه براي آزادي خلق و ميهن كرد. وي عضو شوراي ملي مقاومت ايران بود و پس از بيماري طولاني در شرايط محاصره پزشكي در اشرف و ليبرتي در پايان اسفند 92 براي معالجه به آلباني منتقل شد. پرواز اين مجاهد پايدار و پاک‌باز در 57 سالگي صورت گرفت.

خواهر مجاهد راضيه كرمانشاهي زادة والا و برومند مردم خوزستان، متولد سال 1336 در اهواز، از زمان دانشجويي در رشته برق و الكترونيك در دانشگاه علم و صنعت در تهران در سال 1355 به مجاهدين پيوست. برادر بزرگ‌ترش مجاهدخلق حسين كرمانشاهي در سال 1354 درزماني كه اپورتونيست‌هاي چپ‌نما سازمان مجاهدين را متلاشي كرده بودند به خاطر ايستادگي بر مواضع خود و مقاومت حداكثر در زير شكنجه در اوين در ارديبهشت 54 به شهادت رسيده بود.

خواهر مجاهد راضيه كرمانشاهي كه از 19 سالگي به مجاهدين پيوسته بود، در سال 56 به‌طور حرفه‌اي و تمام‌وقت به عضويت سازمان درآمد. او كه در رابطه با دانشجويان هوادار مجاهدين در دانشگاه علم و صنعت بسيار فعال بود، در ارتباط با همين فعاليت‌ها، در سال 56 همراه با همكلاسي خود مجاهد شهيد «وحيدة پيرايش» دستگير شد و تحت بازجويي و شكنجه قرار گرفت، اما به يمن مقاومت و هوشياري‌اش، مانع از آن شد كه ساواك به رابطة تشكيلاتي او پي ببرد؛ از همين رو توانست در همان سال از زندان رهايي يابد. اين واقعه هم‌زمان بود با به حركت درآمدن چرخ‌هاي انقلاب ضدسلطنتي كه راضيه قهرمان نيز در سازماندهي نيروهاي به پاخاسته قيام بخصوص در دانشگاه‌ها نقش چشمگيري به عهده داشت.

او در دوران مبارزات سياسي در زمان خميني و همچنين در فاز نظامي و دوران اختفا، الگو و نمونه‌اي از شور انقلابي و فعاليت و خلاقيتِ زن انقلابي مجاهدخلق و پيوسته براي هر مأموريتي آماده بود. او مسئوليت‌هايي را كه در بخش محلات و همچنين در سازماندهي خواهران هوادار مجاهدين در تبريز به عهده داشت به بهترين وجه به انجام رساند. راضيه قهرمان پس از 30خرداد به كردستان اعزام شد و در آنجا مسئوليت خواهران مجاهد مستقر در كردستان را به عهده گرفت. وي در سال 1364 به‌عنوان عضو اجرايي مركزيت سازمان مجاهدين خلق ايران و در سال 1370 به معاونت هيأت اجرايي سازمان برگزيده شد و در سال 1371 كه مسئوليت يكي از معاونت‌هاي ارتش آزادي‌بخش ملي ايران را بر عهده داشت به عضويت شوراي ملي مقاومت درآمد. او در سال 1373 به عضويت شوراي رهبري مجاهدين رسيد و متعاقباً به خاطر كارآيي و مسئوليت‌پذيري فوق‌العاده‌اش در جايگاه اعضاي ارشد شوراي رهبري سازمان مجاهدين خلق ايران قرار گرفت.

او در جريان عمليات فروغ جاويدان در يك نبرد قهرمانانه به‌شدت مجروح شد و به خاطر جراحت در ناحيه دست شماري از انگشتان خود را از دست داد. وي همچنين در سال 1382 در زمان اشغال عراق در قرارگاه انزلي در نزديكي شهر جلولا در عراق در بحبوحه بمباران، با شماري ديگر از خواهرانش در محاصره مهاجمين و مزدوران رژيم قرار گرفت اما در يك عمليات قهرمانانه با عبور از رودخانه مجاور حلقه محاصره را در هم شكست و نهايتاً به قرارگاه اشرف بازگشت.

اين مجاهد والا و صديق، كه در سخت‌ترين شرايط به عهد خود با خدا و خلق وفا كرد، براي همه مجاهدين، نمونه و الگويي از استواري و پاک‌بازي ستايش‌انگيز انقلابي و يكتاپرستانه بود و همه‌جا در پيرامون خود شجاعت و شورونشاط انقلابي برمي‌انگيخت و همواره الهام‌بخش جنگ صدبرابر و پايداري تمام‌عيار در برابر تمامي سختي‌ها و محدوديت‌ها و توطئه‌ها بود. سرشاري و صلابت او به‌ويژه در 11سال دوران پايداري پرشكوه در اشرف و ليبرتي همواره سرمشق ياران و هم‌رزمان و تحت مسئولانش بود. همين روحيه در دست‌نوشته‌هايي كه از اين مجاهد والامقام باقي‌مانده موج مي‌زند. ازجمله در سال85 نوشته است: «با اميد و اتكا به انقلاب رهايي‌بخش، انقلاب پاك خواهر مريم …براي ادامة حيات پاك و مجاهديم با تمام توش‌وتوان ايدئولوژيكي بهبرادر و خواهر مريم لبيك مي‌گويم و تا آخرين قطرة خون و آخرين نفسم … در ركاب آنان باافتخار طي مسير خواهم نمود». او در سال1390 در نوشتة ديگري كه از او بهيادگار مانده، عزم و ايمان براي ادامة نبرد تا سرنگوني رژيم آخوندي را چنين ترسيم كرده است: «من مجاهد خلقم، مجاهد مي‌مانم و مجاهد مي‌ميرم. بر عهد و پيمان باخدا و خلق و شهيدان، بر سوگندهاي خود پايدار و استوارم…درنبرد سرنگوني با اين رژيم ضدبشري با چنگ و ناخن و دندان مي‌جنگم». عهدي كه تا به آخر بر آن استوار ماند و به الگويي از وفاداري به آرمان آزادي مردم ايران تبديل شد.

۱ نظر:

  1. گرامی باد یاد و خاطره راضیه عزیز که همواره در قلب من زنده است و در همه لحظاتم با سرحالی و شادابی انقلابی اش مرا هم سر حال وشاداب میکند.

    پاسخحذف